• امروز : جمعه - ۷ دی - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 27 December - 2024
3

بی زحمت دو پاکت مارلبرو 

  • کد خبر : 5966
  • ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۲
بی زحمت دو پاکت مارلبرو 

در آستانه در ایستاده بود. با چشمانی پُر از اشک. فهمیدم حال و روزش مناسب نیست و منتظر تلنگری است تا بزند زیر گریه. گفتم: چی شده علومی؟ با لهجه شیرین بمی اش گفت: تنها شدم. کافی بود بگویم ای وای یا همچین چیزی تا محشر کبرایی به پا شود و من که دل دیدن […]

در آستانه در ایستاده بود. با چشمانی پُر از اشک. فهمیدم حال و روزش مناسب نیست و منتظر تلنگری است تا بزند زیر گریه. گفتم: چی شده علومی؟ با لهجه شیرین بمی اش گفت: تنها شدم. کافی بود بگویم ای وای یا همچین چیزی تا محشر کبرایی به پا شود و من که دل دیدن گریه اش را نداشتم گفتم: مرد حسابی همه ما آرزوی این حال تو رو داریم، حالش رو ببر! بی درنگ گفت: جدی؟ گفتم آره جدی. گفت پس طوری نیست. آمد تو. ساعتی نشست و گفتیم و خندیدیم. انگار نه انگار که برای درد دل کردن آمده بود.

به همین راحتی که خدمتتان عرض کردم می توانستی حالش را عوض کنی. انگاری برایش هیچ فرقی نمی کرد. هر پیشنهادی که می دادی با آن موافق بود. کلا با همه چیز موافق بود. بی آزار. مثل نسیمی می آمد و می رفت. گاهی اصلا متوجه نمی شدی کی آمده است و کی رفته است. مصائبش را چنان شیرین تعریف می کرد که نمی توانستی جلوی خنده ات را بگیری. با همه غم هایی که در دل داشت خیلی خوب می خندید. خیلی. قانع بود. با کوچک ترین بهانه های ساده خوشبختی به آسمان می رفت.

دروغ گفتن را اصلا بلد نبود. گاهی هم که از سر اجبار تصمیم می گرفت دروغی سرِ هم کند درجا لو می رفت. سادگی اش آن قدر بیش از اندازه بود که برایش دردسر می شد. سال ها پیش می خواستیم جشنواره ای برگزار کنیم. او که به عنوان یک نویسنده نامدار که چند جایزه معتبر هم گرفته بود نزد اهالی کرمان ارج و اعتباری ویژه داشت با کسانی رایزنی کرده بود و آن ها هم واسطه شده بودند بین ما و رئیس ارشاد استان کرمان. با هواپیما رفتیم آن جا. در فرودگاه کرمان به استقبالمان آمدند و بسیار احتراممان کردند. به محض ورود به اتاق آقای رئیس، هنوز نشسته و ننشسته، علومی پا شد و راه افتاد به طرف در. رئیس گفت: آقای علومی کجا؟ گفت: می خوام برم سیگار بگیرم. گفتند: شما بفرمایید بنشینید من می گویم برایتان بگیرند. جسارتا چه سیگاری می کشید؟ علومی گفت: پولش رو شما می دین؟ رئیس گفت: خواهش می کنم این چه حرفیه، اصلا قابل شما رو نداره شما فقط بفرمایید چه سیگاری می کشید؟ علومی گفت: اگه پولش رو خودم می دادم بهمن کوچیک ولی حالا که شما پولش رو می دهید مارلبرو. رئیس آقایی را صدا زد و گفت بی زحمت یک بسته مارلبرو برای آقای علومی بگیرید که علومی پرید وسط حرفِ طرف و گفت: بی زحمت دو بسته مارلبرو! من از شدت خشم داشتم دیوانه می شدم. طبیعی بود که آن مشارکت کلا هوا شد. اما علومی راضی بود. به همان دو پاکت مارلبروی اعطایی.

من در میان دوستان شاعر و نویسنده و هنرمندم، دوستانی با گیس و ریش سپید اما کودک، کم نداشته ام اما در میان همه آن ها محمد علی علومی با اختلاف زیاد کودک ترین آن ها بود. یک قلندر لاادری گرا. مصداق تام و تمام همه شعرهایی که از خیام خوانده بودم.

داشتم خودم را آماده می کردم برای پاسخ دادن به نماینده رشت که گفته: این چه تفکری است که برخی فکر می کنند این دولت است که باید اقتصاد مملکت را نجات دهد؟ هنوز کلمه اول را تایپ نکرده بودم که سعید بیابانکی خبر درگذشت محمد علی علومی را داد. دیر وقت بود. به هفت هشت نفر زنگ زدم. هیچ کس گوشی را برنداشت. بالاخره یکی از دوستان شب بیدار تلفن را برداشت و یک ساعتی درباره علومی حرف زدیم. سبک شدم. این روزها آنقدر حواسمان به مزخرفات و گندکاری های اهل سیاست است که از دوستانمان نیز غافل شده ایم. خداوند همه مارا از شر اهل سیاست حفظ کند و ذره ای از کودکی منحصر به فرد محمد علی علومی را به همه ما بچشاند. ایدون باد!

 

لینک کوتاه : https://roozankhabar.ir/?p=5966
  • نویسنده : سید عبدالجواد موسوی- منتقد

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برچسب ها
آنتونیو گوترش، سازمان ملل، نیویورک اجتماعی اربعین، عراق، ایران، زائران ارمنستان، جمهوری آذربایجان، درگیری نظامی اصول گرایان، اصلاح طلبان، انتخابات، احزاب افغانستان،مهاجران،افغان،هیرمند،طالبان اقتصاد انتخابات،اصولگرا،مهندسی،خالص،سازی ایران ایران، آمریکا، برجام ایران، آمریکا، برجام، مذاکرات وین، روسیه، میخائیل اولیانوف ایران، روسیه، برجام، مذاکرات وین بازار مسکن، بازار خودرو، رکود اقتصادی، رونق اقتصادی برجام، ایران، آمریکا، اروپا برجام، مذاکرات وین، رابرت مالی، احیای برجام تهران توافق، ایران، برجام، آمریکا تولید تیراندازی حسن یزدانی، دیوید تیلور، کشتی قهرمانی جهان حسن یزدانی، کشتی قهرمانی جهان، دیوید تیلر خبر خبری دانشگاه رئیسی رئیسی، بانک مرکزی، اقتصاد رهبر سیاسی سیل، خسارت، مدیریت بحران، بارندگی غزه،اسرائیل،حماس،فلسطین،الاقصی غزه،حماس،اسرائیل فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ، روزنامه فرهنگ فرهنگی متروپل، آبادان، بحران اجتماعی مجلس محرم، عزاداری، ترافیک، تاسوعا و عاشوار مذهبی مهسا امینی، قالیباف، مجلس، گشت ارشاد مهسا امینی، پلیس تهران، گشت ارشاد مهسا امینی، گشت ارشاد، پلیس تهران ورزش وزیر صنعت کاخ باکینگهام، ملکه الیزایت، انگلستان، سلطنت گشت ارشاد، مهسا امینی، اعتراضات