روزان: در حالیکه طی سالهای گذشته آماردرستی در مورد حاشیه نشینی در کشور منتشر نشده است اما، به تازگی معاون توسعه روستایی رئیس جمهور رسما اعلام کرده که «۲۰ میلیون از جمعیت جامعه ما حاشیه نشین هستند. این آمار از آنجهت می تواند قابل تامل باشد که اصولا حاشیه نشینی و آسیب های اجتماعی همواره دو جزء جدانشدنی از یکدیگر هستند. اما این تعداد حاشیه نشین که تقریبا معادل یک چهارم جمعیت کشور است، چه تبعاتی را می تواند برای کشور و جامعه به دنبال داشته باشد.
در معنای جامعه شناختی، حاشیه نشینی یا سکونتگاههای غیر رسمی به مناطقی گفته میشود که مهاجران روستایی و محرومان جامعه شهری را در خود جای داده یا خارج از برنامهریزی رسمی و قانونی توسعه شهری، عمدتاً بدون مجوز در درون یا خارج از محدوده قانونی شهرها به وجود آمده است. در این میان طی یک دهه گشته آمارهای متفاوتی از حاشیه نشین های کشور اعلام شده است. به عنوان مثال در سال ۱۳۹۳، علیاکبر سیار معاون وقت بهداشتی وزارت بهداشت، آمار حاشیهنشینی را ۸ میلیون نفر در کشوردانست. یا در سال ۱۳۹۷مسعود رضایی عضو هیات رئیسه وقت کمیسیون اجتماعی مجلس این آمار را یازده میلیون نفر اعلام کرد.حالا و در تازه ترین آمار، عبدالکریم حسینزاده معاون توسعه روستایی رئیس جمهور گفته که ۲۰ میلیون از جمعیت جامعه ما حاشیه نشین هستند.
حاشیه نشینی دلایل مختلفی از جمله فقر، بیکاری، گرانی و تورم در مناطق روستایی و همچنین مناطق شهری دارد زمانی که امکانات در مناطق روستایی و شهری به طور عادلانه توزیع نشده است بدیهی است؛ افرادی که در روستا و شهرهای کوچکتر زندگی میکنند به صورت تنهایی و یا گروهی به مناطق شهری بزرگتر مهاجرت میکنند. اما در شهرها نیز بسیاری از این مهاجرین و حتی شهروندان خود این شهرها به دلیل هزینههای بالای زندگی و ناتوانی افراد در تهیه مسکن دریطن شهر و سکونتهای رسمی، لاجرم را به سمت زندگی در مناطق حاشیه نشین سوق پیدا می کنند.
از سویی در محلات حاشیه نشین به علت تراکم بالای جمعیت، فقر فزاینده، شکستگی ساختارها، ایجاد گسست ها اجتماعی، تضعیف پیوند های اجتماعی وهمچنین گسست این مناطق از فشار افکار عمومی و کنترل رسمی، باعث می شود تا نرخ جرایم و بزهکاری بالا باشد.
یک پدیده چند وجهی
مصطفی اقلیما، آسیب شناس اجتماعی در تحلیل آسیب های اجتماعی حاشیه نشینی به «روزان» می گوید: علاوه بر مشاغل کاذب و سیاه، از آنجاییکه بسیاری از خانواده ها و افرادی که به سکونتگاه های غیررسمی کوچ می کنند، از بضاعت مالی کمی برخوردارند، ممکن است تعدادی از آنها مجبور به زندگی در یک خانه یا حتی یک اتاق کوچک شوند. همین مساله پیامدهای اخلاقی و روانی منفی بسیاری را به همراه دارد.مثلا می تواند منجر به روابط جنسی درون خانوادگی شده و زمینه فروپاشی ساحت خانواده را فراهم کند.
وی از پایین آمدن اقتدارپدر خانواده بهدلیل مشکلات اقتصادی و نداشتن کار بین سایراعضای خانواده به عنوان یکی دیگر از چالش های حاشیه نشینی یاد می کند ومی گوید: چالش دیگری که در مورد مناطق حاشیه ای صدق می کند، وجوداحساس محرومیت و تبعیض اجتماعی است. این احساس امروز در اکثر طبقات جامعه ما وجود دارد اما با این وجود در بین حاشیهنشینها این حس بیشتر است.
اقلیما ادامه می دهد: وقتی رشد اقتصادی کشور قابل توجه نیست و طرح های اشتغال زایی همچنان بی نتیجه مانده است و یا زمانیکه به خاطر ناترازی انرژی، برق بخش هایی از صنایع قطع می شود و آنها قادر به تولید محصولات خود نیستند، مسلم است که اقتصاد خانواده ها نیز تحت تاثیر این عوامل قرار می گیرد، سفره ها کوچک می شوند و خانواده ها مجبور می شوند برای آنکه از عهده اجاره بهای سنگین خانه خود برآیند، به محله هایی کوچ کنند که به آنکه در حاشیه شهرها قرار دارند و یا در محدوده سکونتگاه های غیررسمی هستند، اجاره های سبک تری دارند.
از تبعیض تا فشارهای روحی
این استاد دانشگاه تصریح می کند: این احساس تبعیض می تواند جرقه ای باشد برای اینکه در کنار سایر فشارهای اجتماعی و روانی، حاشیهنشینها را به افرادی خشن و معترض اجتماعی و سیاسی تبدیل کند. اصولا جمعیت زیاد، باعث ایجاد هیجان در بین انسان هایی که در آن محیط قرار دارند می شود. هنگامی که ماموران دولتی یا پلیس وارد چنین اتمسفری، با موضع گیری ساکنان این مناطق حاشیه نشین مواجه می شوند و حتی ممکن است مردم در قالب معترضین با آنها درگیر شوند. البته این شرایط تنها مختص ایران نیست بلکه در کشورهای دیگر نیز وجود دارد.
وی البته در عین حال مدعی است که اتفاقا امنترین مناطق شهرها برای تردد محله های فقیرنشین هستند. وی در توضیح ادعای خود می گوید: مثلا اگر فردی در محلههای پایین شهر برای یک خانم مزاحمت ایجاد کند با واکنش مردم منطقه مواجه میشود. در حالیکه اگر در شمال شهر چنین اتفاقی رخ دهد معمولا کسی دخالت زیادی نمی کند!به بیانی معتقدم هنوز انسانیت و مردانگی در مناطق فقیر شهر و از جمله همین حاشیه نشین ها زنده است.
اقلیما با رد این نظریه که حاشیه نشینی بستری برای شکل گیری بزرهکاری و پرورش بزهکاران است می گوید: کلا این جامعه است که با محرومیتها و فشارهایی که به این افراد وارد میکند این افراد را به دزد و مجرم تبدیل میکند. هنگامی که روی پدر و مادر خانواده فشار وارد میشود این فشارها بهصورت طبیعی به فرزندان نیز منتقل میشود و فرزندان نیز براساس همین فشارها از خود واکنش نشان میدهند. بسیاری از افرادی که در حاشیه شهرها زندگی میکنند تخصص دارند اما کار برای آنها وجود ندارد. در بین حاشیهنشینها افراد تحصیلکردهای وجود دارند که اغلب از شهرهای دیگر به تهران مهاجرت کردهاند. چنین افرادی احساس تبعیض میکنند که دولت خدمات بیشتری به طبقات بالاتر جامعه میدهد، اما آنها از خدمات باکیفیت دولتی محروم هستند. اینها عواملی می شوند برای آنکه حاشیه نشین ها و یا شهروندانی که در سکونتگاه های غیررسمی زندگی می کنند، دست به خشونت و یا انواع بزه های دیگر بزنند تا جایی که در بعضی از این مناطق حتی پلیس امکان حضور ندارد. اتفاقا همین مساله باعث میشود تا این شهروندان با خیال راحت دست به انواع بزههای اجتماعی بزنند. و در نهایت هم وقتی فقر در کشور گسترش پیدا کند این بزهها نیز رو به افزایش میرود و به این ترتیب امنیت جامعه به خطر میافتد..
این جامعه شناس یکی از دلایل نبود اطلاعات و آمار قابل استناد درستی در مورد حاشیه نشینی را در تعریف نشدن «حرایم» شهرها می داند و می گوید: مشکل اینجاست که حریم شهرهایمان را مشخص نکرده ایم تا بخواهیم در مورد افرادی که خارج از آن هستند صحبت کنیم. مثلا ما الان در حاشیه تهران روستاهایی را داریم که ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار نفر جمعیت دارند و باید خودشان به عنوان یک شهر تلقی شوند، اما از آنجایی که تعریف جدید و درستی از حرایم شهرها نشده است، ممکن است اینها نیز جزء حاشیه نشین ها تلقی شوند در حالی که این شهروندان در روستاها زندگی می کنند. به بیانی باید یک بازتعریف در مورد حاشیه نشینی و سکونتگاه های غیررسمی صورت گیرد.