حمله رژیم اشغالگر به کنسولگری ایران در دمشق که بخشی از سرزمین کشور عزیزمان محسوب می شود و هدف قرار دادن تعدادی از هموطنان نظامی مان، مغایر با همه قوانین بین المللی و از هر نظر محکوم است. گرچه کام های بسیاری از مردم از کاستی های حکمرانی تلخ است، اما این محکومیت، فراتر از اختلاف نظرها و فارغ از هرگونه نگاه حزبی و سیاسی و جریانی، و به اقتضای تعلق و تعهد به وطن است.
رژیم نتانیاهو که با بحران های داخلی و اجتماعات گسترده خیابانی مواجه است، برای نجات از بن بست غزه که در عیار یک رسوایی اخلاقی، سیاسی، بین المللی و نظامی نمایان شده است، از مدت ها قبل استراتژی ترور و گسترش جنگ را برگزیده است چرا که از نظر او این یک بازی دو سر برد برای اسرائیل است.
در شرایطی که افکار عمومی جهان، با رنج فلسطینیان همدلی بی سابقه ای داشته و در برابر نسل کشی جاری به پا خاسته است، اسرائیل تلاش دارد با گسترش سطح و ارتفاع بحران، تمرکز از غزه را به نقطه ی دیگری منتقل، و با خارج شدن فلسطین از صدر موضوعات جهان، فضای تنفس برای ارتش بی انگیزه، سرگردان و بی هدف فراهم نماید که بیم جنایات بیشتر علیه بشریت را به دنبال خواهد داشت، و چه بسا هدف نهایی درگیر ساختن مستقیم آمریکا و ایران و انتقال هزینه های جنگ در سطح منطقه به آمریکا باشد. فراموش نکنیم که به دلیل شرایط انتخابات آتی آمریکا، اختلاف نظرهایی بروز کرده است و نتانیاهو هم بی میل به درگیر ساختن بایدن در مهلکه ی جاری و نهایتا شکست او در برابر ترامپ نیست.
علاوه، در صورت گسترش جنگ به سطحی جدید، عمق و معنای درگیری در غزه، با تغییری استراتژیک مواجه شده و پیامدهای قبلی را برای اسرائیل نخواهد داشت. برای این رژیم، هر گونه شکست از فلسطینیان تحت محاصره و اشغال، بحران موجودیت ایجاد خواهد کرد. چرا که در شرایط فعلی، هرگونه شکست اسرائیل، شکست از یک گروه تحت محاصره و اشغال وستم است و با معنای درگیری با یک کشور ثالث دارای ارتش کلاسیک و مجهز تفاوت جدی دارد. علاوه، جهان که با رنج فلسطین همدل است، ممکن است به همان میزان حامی کشورهای دیگر درگیر در این صحنه نباشد. از این روی، حفظ هشیاری در برابر خدعه جدید اسرائیل یک ضرورت است و در این حال اقدامات پیشگیرانه و کاستن از آسیب پذیری ها با توجه به سیاست شناخته شده ی ترور اسرائیل، بیش از پیش انتظار می رود.