سرویس سیاسی: دور هشتم مجمع تشخیص مصلحت نظام ۲۳ مرداد ماه پایان یافت اما برخلاف دورههای پیشین که رهبر انقلاب پیش از اتمام زمان یک دوره مجمع، اعضای آن را اعلام و احکام را صادر میکردند، این بار روال تغییر کرد. حجتالاسلام مصباحی مقدم علت این تغییر را تدوین سیاستهای کلی برنامه هفتم اعلام کرد. او در این مورد گفته بود: «ما امروز متوجه شدیم که رئیس محترم مجمع از حضرت آقا یک ماه تقاضای تمدید مدت کرده است تا سیاستهای برنامه هفتم توسعه در مجمع تشخیص مصلحت نظام به پایان برسد. انشاءالله بعد از یک ماه دور بعد آغاز به کار میکند.» بنابراین، اعضای جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام، یک ماه دیگر و بعد از پایان بررسی برنامه هفتم، انتخاب و معرفی خواهند شد.
این مورد بیسابقه توجهها را به موضوع جلب کرد و گمانهزنیهای مختلفی درباره چرایی این مورد صورت گرفت که مهمترین آن به حذف برخی افراد پرحاشیه یعنی محمود احمدینژاد از ترکیب مجمع ارجاع داشت. اکنون با وجود سپری شدن حدود یک هفته از دوره زمانی یک ماهه، همچنان اعضای جدید تعیین نشدهاند. حال آنکه بررسی و تدوین سیاستهای کلی برنامه هفتم در مجمع تشخیص مصلحت نظام، سوم شهریور ماه نیز به پایان رسیده است. این وضعیت احتمال در میان بودن پای احمدی نژاد را تقویت میکند.
محمود احمدینژاد حتی در دوره ریاست جمهوریاش نیز چندان رابطه خوبی با مجمع تشخیص نداشت، تا جایی که وزرا را همکاری با مجمع به شدت منع کرده بود. چه رسد به حالا که بیش از پیش مواضع تندی را علیه ارکان و ساختارهای کلان کشور طرح کرده است. بنابر اعلام برخی رسانهها، احمدینژاد در دورههای اخیر حضورش در جلسات عموما کوتاه و محدود به دقایق ابتدایی جلسات بوده است و بالطبع مشارکتی در موضوعات و بحثهای مطرح شده در جلسات ندارد و در رایگیریها و سیاستگذاریها درگیر نمیشود.
آن مواضع و رویکردها از یک سو و حضور کم رنگ در جلسات مجمع از سوی دیگر، باعث میشود که تحلیلگران، تاخیر ایجاد شده را مربوط به حذف رئیس جمهور سابق از لیست اعضای این مجمع بدانند. در این شرایط پرسش آن است که آیا حذف احمدینژاد برای مجمع مفید است و آیا احمدینژاد از این موضوع رضایت دارد یا خیر؟
مجمع برای احمدینژاد ضروری است
پاسخ به نظر منفی است. بسیاری سکوت یکباره و طولانی مدت احمدینژاد را متأثر از احتمال حذف شدنش از مجمع میدانند. احمدینژاد همواره سیاستمدار پر سرو صدا و پر تحرکی است و اعلام عدم مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ تا نوشتن نامه به آنجلینا جولی بازیگر آمریکایی را در لیست کارهایش دارد. او در توییتر و اینستاگرام فعال بوده و دائما با استفاده از مدیاهای مختلف اعلام موضع کرده است. اما برخلاف شیوه مالوف در یک سال گذشته سکوت اختیار کرده است. برخی این سکوت را در راستای حفظ تنها صندلی باقی مانده در نظام برای خود ارزیابی میکنند. عبدالرضا داوری که زمانی به او بسیار نزدیک بود، با اشاره به اینکه کابینه رئیسی کابینه سوم احمدینژاد است میگوید: « من اعتقاد دارم که آقای احمدینژاد از جریان اصلی دولت آقای رئیسی اصلاً فاصله ندارد . حتی در موضوع نسبتهایی که بدنه دولت آقای رئیسی با نهادهای اصلی نظام دارند، باید این را بر اساس آنچه که آقای احمدینژاد خودش در دولت بود، ببینیم. ایشان زمانی که در دولت بود، میرفت و دست مقام معظم رهبری را میبوسید و میگفت ما آمدهایم که سپر ولایت باشیم. منظورم این است که مواضع در قدرتشان کاملاً مشابه همین مواضع در قدرت آقای رئیسی است.»
داوری البته دلیل فنی این سکوت را نبود تیم رسانهای احمدینژاد میداند. تیمی که به خاط مواضعش در انتخابات از او فاصله گرفتهاند. اما اذعان میکند که حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام برای احمدینژاد بسیار اهمیت دارد. او سه دلیل برای این تمایل احمدینژاد ذکر میکند.
نخست آنکه مجمع «چون یک نهاد رسمی حاکمیتی است و حضور در این مجمع چندین امکان برایایشان ایجاد میکند. اولین امکان دسترسیهای خبری و اطلاعاتی از درون حاکمیت است. یعنی شما وقتی وارد مجمع تشخیص مصلحت نظام میشوی به هر حال به عنوان عضو مجمع انبوهی از گزارشهای دستگاههای اجرایی درمورد وضعیت کشور را در اختیارخواهید داشت.»
دوم آنکه «شما وقتی به عنوان یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که منصوب مقام معظم رهبری است، فعالیت میکنید، حاشیه امن برای شما ایجاد میشود. در این فضا، فرصتهایی در اختیارتان قرار داده میشود. میتوانید از این عنوان برای خیلی از سخنرانیها و برنامههایتان استفاده کنید و به آنها مشروعیت بدهید.»
و سوم آنکه «چون آقای احمدینژاد معتقد است فروپاشی جمهوری اسلامی نزدیک است، در سخنرانیهای متعدد به خصوص سال گذشته در بخشی که انتخابات را تحریم کردند این را دیدید. ایشان یکی از نقشهایی که برای آینده خودشان متصور هستند نقش «یلتسین» است. یعنی آن چیزی که در ذهنشان است تحت عنوان فروپاشی جمهوری اسلامی، بتواند در آن لحظه تاریخی در نقش یلتسین ظاهر شود و کل قدرت را به صورت یکجا تصاحب کند. برای اینکه یلتسین باشد باید یک پایی در حاکمیت هم داشته باشد.»
او رفتار محافظهکارانه اخیر احمدینژاد را ناشی از شناخت جایگاه اجتماعی و سیاسی خود میداند و میگوید: «ایشان تجربه آقای خاتمی و بازرگان را دارد. میداند که اینها هرچند پایی در حاکمیت ندارند ولی دارای نفوذ اجتماعی هستند. ولی آقای احمدینژاد بدنه اجتماعی فعالی مثل آقای خاتمی یا مرحوم بازرگان ندارد. ایشان در فراخوانهای متعددی که در ایام مختلف دادند نهایتاً در تهران یک جمعیت ۲۰۰، ۳۰۰ نفری برایشان جمع شدند. ایشان شبکه اجتماعی فعال بزرگی ندارد. در حالی که همین الان اگر آقای خاتمی برای موضوعی امکان فراخوان داشته باشند، من فکر میکنم بین ۵تا ۱۰هزار نفر از افراد علاقهمند بهایشان جمع میشوند. آقای احمدینژاد چون این شبکه را ندارد برای همین به طور مضاعف احساس میکند که باید به هر قیمتی که شده درون حاکمیت بماند و این آخرین صندلی را که صندلی مجمع تشخیص مصلحت نظام است حفظ کند؛ حتی به این بهانه که مدتی مواضعاش را هم تعدیل کند. بله، ایشان حدود ۲ تا ۳ ماه است که یا صحبت نکردند یا به نوعی صحبت کردند که داربستهای حاکمیت را نشکند.»
احمدینژاد نمیتواند اپوزیسیون باشد
اظهارات داوری به عنوان کسی که مدتهاست از احمدینژاد فاصله گرفته است مهم است اما کافی نیست. احمد علیرضابیگی نماینده مجلس نیز نزدیک به احمدینژاد است. او نیز خطر حذف شدن احمدی نژاد از مجمع را جدی میداند. او در اظهاراتی به ایلنا میگوید: «ادامه یا عدم تداوم عضویت آقای احمدینژاد در مجمع تشخیص مصلحت نظام حادثه مهمی است که میتواند تفسیرها و تأویلهای بسیاری بهدنبال داشته باشد.»
وی خاطرنشان میکند: «البته من معتقدم که عدم استمرار عضویت احمدینژاد در مجمع تشخیص به مراتب اثرگذارتر از استمرار عضویت او خواهد بود.»
علیرضابیگی درباره پیوستن احمدینژاد به اپوزیسیون نظام ابراز میدارد: «احمدینژاد به هیچ عنوان نمیتواند اپوزیسیون باشد و اپوزیسیون نمیشود. احمدینژاد نمیتواند اپوزیسیون ایران و انقلاب اسلامی باشد. او توانسته این باور را نسبت به خودش در میان مردم ایجاد کند که یک ارتباط قلبی با ایران، انقلاب و آرمانهای انقلاب اسلامی دارد.»
وی در نهایت تصریح میکند: «احمدینژاد بین تودههای مردم تا حدودی محبوبیت دارد، لذا عدم حضور وی باید یک استدلال بسیار مستحکمی داشته باشد که طرفدارانش آن را بپذیرند.»
به هر ترتیب که باشد بالاخره در چند روز آینده ترکیب دوره نهم «مجمع تشخیص مصلحت نظام» تعیین میشود. ابقا یا عدم ابقای احمدینژاد در این جایگاه برای آینده سیاسی و شیوه سیاستورزی او تعیینکننده خواهد بود. آیا احمدی نژاد حاشیه امن، دسترسی به اطلاعات و جای پا در حاکمیت را از دست خواهد داد؟ در این صورت باید منتظر تولد احمدینژادی دیگر بود که یا به اپوزیسیون نزدیکتر میشود و یا متنبه شده و شیوه یک سال اخیر خود را ادامه داده و به دامان نظام بازمیگردد.