گروه سیاسی- ۱۶ خردادماه سال گذشته یکی از بزرگترین سرقتهای تاریخ ایران از یکی از معتبرترین بانک کشور، در یکی از اصلی و امنیتیترین خیابان تهران انجام شد و محتویات ۱۶۸ صندوق امانات شامل طلا، سکه و دلار خالی شد. یک هفته بعد ۱۴ نفر در این رابطه بازداشت شدند اما دو پسرخاله که طراحان اصلی بودند به ترکیه فرار کرده بودند.
سرانجام با گذشت ۷.۵ ماه از فرار دو پسرخاله، پلیس ترکیه متهمان را تحویل پلیس ایران داد و۱۸ ماه پس از این سرقت عجیب، کیفرخواست متهمان پرونده با بیش از ۳۵ متهم صادر شد. بر اساس این کیفرخواست، «آرمین و هاتف»؛ دو متهم ردیف اول و دوم پرونده با اتهام «محاربه و افساد فی الارض» مواجه شدهاند.
اما نکته سیاسی حائز اهمیت در این پرونده اینجا بود که۲۰ آبان روزنامه اعتماد در گفت وگو با متهم ردیف اول این پرونده با شرح ماجرای سرقت از بانک ملی شعبه دانشگاه مدعی شد که فائزه هاشمی برای ملاقات و مصاحبه با ما به ترکیه آمد با این عنوان که دفترچه خاطرات آقای هاشمیرفسنجانی داخل صندوق امانات بوده است. در صورتی که چنین چیزی داخل صندوق امانات بانک ملی شعبه دانشگاه نبود و هیچ کدام از صندوقها متعلق به فرد یا افراد سیاسی نبود.
پس از انتشار این اظهارات، فائزه هاشمی در پاسخ به این اتهام از زندان پاسخ داد که: «این اظهارات کذب محض است و اصولاً سال گذشته که ممنوعالخروج بوده و از مدتها قبل از سرقت صندوق امانات بانک، هم سفری به خارج از کشور نداشته.»
یک هفته پس از انتشار این مطالب، آرمین، متهم ردیف اول پرونده در واکنش به برخی حواشی ایجاد شده توضیح میدهد که: «جریان دفترچه خاطرات آقای هاشمی و ملاقات با فائزه هاشمی را اولینبار پازپرس پرونده مطرح کرد در صورتی که بنده هر دو مورد را تکذیب کردم. در ترکیه نه با کسی ملاقات داشتیم و نه دفترچه خاطرات آقای هاشمی داخل صندوق امانات بانک ملی بود. وقتی به ایران برگشتیم در همان روز اول بازجویی، بازپرس پرونده از ما سئوال کرد که جریان دفترچه خاطرات آقای هاشمیرفسنجانی چیست؟ و چرا فائزه هاشمی به ترکیه آمده بود؟ من اگر هم صحبتی کردم از زبان بازپرس پرونده بوده است.»
«عباس اسدی» وکیل متهمان ردیف اول و دوم این پرونده هم این اظهارات را تأیید کرد و گفت: این موضوع دفترچه یادداشت مرحوم هاشمی را ابتدا بازپرس پرونده مطرح کرد.
از دیماه ۱۳۹۵ که آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی در حرم امام خمینی (ره) به خاک سپرده شد یک مسئله مهم همواره سئوال اصلی رسانهها و فعالان سیاسی کشور بود و آن اینکه وصیتنامه مرحوم هاشمی کجاست؟ وصیتنامه شخصیتی که در تاریخ جمهوری اسلامی بیبدیل بوده و پس از مواضع او در انتخابات سال ۸۸ و حمایت او از حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲ و امیدوار کردن جامعه برای رفتن پای صندوق رأی، از جهات بسیاری برای بخش عمدهای از مردم میتواند حائز اهمیت باشد.
۲۲ دی ماه محسن هاشمی در شبکه ۳ سیما بخشهایی از وصیتنامه پدر را خواند و مدعی شد که وصیتنامهای که دست ماست مربوط به سال ۷۹ است و وصیت نامه جدیدی از ایشان پیدا نکردهایم.
فاطمه هاشمی هم بعدتر درباره همین مطلب گفت: وصیتنامهای که چند روز بعد از رحلت پدرم در صداوسیما توسط محسن قرائت شد، قدیمی بود و آیتاللههاشمی در آن نوشته بودند که وصیتنامه بعدی را مینویسم اما بعد از کلی جستوجو وصیتنامه بعدی هیچ وقت پیدا نشد. نه در منزل و نه در دفتر کار پدرم هیچ اثری از آن نبود. دقیقاً به خاطر دارم که حدود چهار یا پنج سال پیش پدرم به همراه مادرم در حال نوشتن وصیتنامهای بودند و حالا خیلی مشتاق هستیم بدانیم که آن وصیتنامه کجاست.
فاطمه هاشمی تیرماه ۹۸ هم باردیگر درباره این موضوع گفت: من مطمئنم که پدر وصیتنامه دیگری داشتند. سه سال قبل از فوتشان دیدم که پدر و مادر در مورد یک وصیتنامه حرف میزنند. به هر حال این وصیتنامهای که ما دیدیم سال ۷۹ نوشته شده بود. بعد از وفات پدرم محسن از من پرسید که میدانی وصیتنامه پدر کجاست که من گفتم یا باید در گاوصندوق خانه باشد یا گاوصندوقی که در مجمع داشتند. در این گاوصندوقها هم برخی پروندهها و مطالب مهمی را نگهداری میکردند اما وقتی به دفتر ایشان در مجمع مراجعه شد هیچکدام از آن پروندهها نبود.
با این حال زمان زیادی از درگذشت آیتالله هاشمی نگذشته بود که دفتر مشاوران آقای هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت بدون هیچ توضیحی پلمب شد. یاسر هاشمی درباره این موضوع در مصاحبهای گفت: در روز سوم فوت حاج آقا بدون هیچ دلیلی تمامی دفاتر را پلمب کردند و هروقت هم جویا شدیم که دلیل این مسئله چه بوده، اعلام کردند از بالا دستور رسیده. حتی از دفتر رهبری پیگیری کردیم که آنها هم گفتند ما چنین دستوری ندادهایم آقای شمخانی به عنوان دبیر شورایعالی هم گفتند ما چنین دستوری ندادهایم آخر هم نفهمیدیم که چه کسی دستور پلمب را داده است.
این گمانهزنی ها درباره وصیتنامه مرحوم هاشمی در حالی طی ۷ سال گذشته بارها مطرح شده که یکبار محسن هاشمی در شبکه افق مدعی شد که: پدرم یک وصیت نامه ای داشتند که قدیمی بود که من هم در تلویزیون خواندم ولی یک متن قوی صد و خورده ای صفحه را ایشان در مدت تقریباً چهار الی پنج سالی بود که می نوشتند که این قرار بود که تبدیل شود به یک وصیت نامه که جدیتر بود که البته این چون خیلی از مواردش مربوط به رهبری بود من رفتم و این را دادم خدمت رهبری و الان متنی غیر از آن ما نداریم. این متنی بود که تکمیل نشده بود و موارد زیادی در آن آمده بود.
محسن هاشمی کمی بعدتر در توضیح اظهاراتش میگوید: با توجه به رفاقت و همکاری طولانی میان آیتالله هاشمی و آیتالله خامنهای، مکاتبات متعددی میان آنها صورت گرفته که از جمله آن، آیتالله هاشمی در چند سال پایانی عمر، مشغول تحریر نامه مشروح به آیتالله خامنهای به عنوان دوست و همراه ۶۰ساله در مبارزه و انقلاب بودند که البته با رحلت ایشان این نامه ناتمام ماند و بنده به رسم امانت آن را تحویل رهبری دادم و وصیتنامه جدیدی وجود ندارد.
یکسال پس از درگذشت هاشمیرفسنجانی، مرحوم سیدمهدی طباطبایی درباره حواشی پیرامون وصیتنامه هاشمی میگوید: «محال است هاشمی وصیت نامه سیاسی نداشته باشد او آب می خورد می نوشت.»
با این اوصاف سئوالی که یکبار دیگر پس از ادعای سارق بانک ملی مطرح شده این است که این وصیتنامه کجاست؟ و اگر قرار بوده محل وصیتنامه این قدر محرمانه باشد که پیدا نشود، چرا نوشته شد؟
مسیح مهاجری اردیبهشت۱۴۰۰ در آیین رونمایی از کتاب «در جستجوی مصلحت» آیتالله هاشمی با توجه به اهمیت روزنوشت های مرحوم هاشمی اظهار کرد: امیدوارم خاطرات سال ۹۳ هاشمی سانسور نشود. به خاطر دارم در یکی از روزهای ماه رمضان ۱۳۹۳ خدمت آیتالله هاشمی رفسنجانی رسیدم، دعوت کرد که به اتاقی که کمتر استفاده میشد. چون نگران شنود بود، طوری نزدیک به هم نشستیم که بتوانیم در گوشی حرف بزنیم.
محسن هاشمی ادعا میکند که تنها یک نسخه از آن متن یا وصیتنامه ای که به دست رهبر رسانده موجود بود اما با توجه به سوابق و ریزبینی مرحوم هاشمی که مسیح مهاجری هم به درستی به آن اشاره کرد، بعید به نظر میرسد که تنها همان یک نسخه وجود داشته باشد. اما آنچه که غیر قابل انکار میتوان شمرد این است که این وصیتنامه قطعاً سیاسی است و با توجه به تغییر شکل و سیاست مرحوم هاشمی پس از حوادث سال ۸۸در حقیقت میتواند یک سند مهم در تاریخ معاصر کشور باشد. این وصیتنامه حتی اگر پر رمز و راز و حاوی اسرار مهم نظام هم نباشد اکنون با گم شدن یا پیدا نشدن خود، اهمیتی دوچندان یافته. و البته این نکته که چرا بازپرس پرونده سرقت از صندوق امانات بانک ملی باید سراغ این متن با وصیتنامه را از سارقان بگیرد؟