وضعیت معیشت و اقتصاد کشور هیچ جنبه مثبتی ندارد که مردم از آن راضی باشند و به بهانه آن ناکارآمدی ها و ناملایمات مختلف را نادیده بگیرند و حداقل درعوض داشتن زندگی مناسب چشم بر عدم تحقق برخی از حقوقشان ببندند. تنها عامل تحریک کننده و حیات بخش به این جامعه خسته، احیای غرور ملی و احساسات میهن پرستانه است .
چرا احساس غرور ملی تنها چیزی است که مردم بدون توجه به وضعیت مشکلات فردی و اجتماعی به آن می نگرند و برای آن حاضرند سخت ترین شرایط را تحمل و حتی از جان و مال خود مایه بگذارند. این احساس ملی طی روزهای بعد از حمله موشکی به سرزمین های اشغالی پس از مدت ها مجدد زنده گردید و مردم با دیدن پوسترها و تبلیغات شهری که در آن آرش کمانگیر درحال پرتاب موشک از چله کمان بود احساس خوبی درونشان ایجاد می شد.
این حس و حال را در زمان تشییع پیکر شهید سلیمانی نیز تجربه کردیم اما وقایع ناگوار بعدی آن همچون موضوع هواپیمای اوکراینی و جان باختن بسیاری در مراسم خاکسپاری در کرمان این احساس را تحت الشعاع قرار داد و از قدرت همافزایی آن بی بهره ماند.
امروز نیز این شور و همگرایی ملی درمورد دفاع از میهن، با برخی رفتارها و برخوردها در خیابان ها بر سر مسئله پوشش زنان و دختران تحت الشعاع قرار گرفته است. درحالی که در این برهه حساس کشور به عنصر وحدت ملی نیازمند است مشخص نیست با چه قصد و نیتی اجرای چنین طرح هایی در دستور کار قرار می گیرد تا موجب خشم و نارضایتی مردم گردد.
واقعاً در برخی میادین و مراکز پر عبور و مرور شهر احساس حکومت نظامی می کنید وقتی می بینید که چهار طرف میدان و یا چهارراهی را نیروهای انتظامی و ون های مشکی و موتورهای یگان ویژه گرفته است و بعضاً شاهد رفتارهایی خشونت آمیز از سوی ماموران با زنان و دختران هستیم.
بحث برسر حجاب و یا قانونی بودن اقدامات ماموران نیست؛ بلکه بحث بر سر ضرورت درک و حفظ وحدت ملی در یکی از حساس ترین روزهای تاریخ کشورمان است. دشمنان در بیرون از مرزها درحال رصد وضعیت داخلی هستند تا ببنند واکنش مردم نسبت به اقدام حکومت در انجام عملیات نظامی چیست. به هر طریقی اگر در این برهه نارضایتی عمومی را مشاهده کنند قطعاً طرح و برنامه های ویژه ای برای حمله و هزینه آفرینی برای کشور تدارک خواهند دید.
حفظ وحدت و همگرایی ملی امروز بیش از هر زمان و مناسبت دیگری برای کشور ضرورت دارد تا مسئولان سیاسی،امنیتی و نظامی کشور ضمن اتکا به آن بتوانند برای دفاع در برابر دشمن انگیزه و پشتوانه مردمی داشته باشند. اما در وجه دیگری از این ماجرا باید کمی هم برای مردم آرامش و طیب خاطر ایجاد کرد تا تنش های روانی موجود را پشت سر بگذارند.
شکی نیست همانطور که مردم حامی و پشتوانه نظام هستند باید این حمایت دوجانبه و حکومت زمینه آرامش جامعه را به ویژه در مواقع حساس و بحرانی فراهم آورد. وضعیت پراسترسی که مردم دچار آن هستند از بابت واکنش احتمالی از سوی دشمنان و بی ثباتی شدید اقتصادی، اگر در هر جامعه دیگری بود موجب بسیاری از بحران ها می شد و حکومت ها را به چاش می کشید اما مردم این جامعه درحال همراهی و تحمل این فشارها با حکومت هستند.
لذا ایجاد تنش روانی برای مردم در این برهه از زمان به هیچ وجه منطقی نیست و موجب خدشه دار شدن وحدت و همگرایی ملی می گردد. هیچ آسیبی در این وضعیت بیشتر از برهم خوردن همگرایی میان مردم و ایجاد نفرت های فرهنگی و دو قطبی بین آنها نمی تواند به کشور لطمه بزند. به همین سبب است که اینگونه رفتارها در این برهه از زمان تامل برانگیز است!