گروه سیاسی- مجلس انقلابی یازدهم، روز شنبه در اتفاقی عجیب بودجه صداوسیما را که در سال جاری ۸هزارمیلیارد تومان بود به ۲۴ هزارمیلیارد تومان در سال آینده، یعنی سه برابر نسبت به سال ۱۴۰۲ تصویب کرد در حالی که پیشنهاد دولت ۱۸ هزارمیلیاردتومان بود و نسبت به این افزایش بودجه اعتراض هم کرد.
جبار کوچکینژاد، نماینده مردم رشت در مجلس در پاسخ به این سئوال که دلیل این افزایش ۵۸درصدی چه بود مدعی شد: « این روزها رسانههای بیگانه مدام به تحریم انتخابات میپردازند برای همین ضروری است که ما از صدا و سیما حمایت کنیم تا به عنوان یک رسانه ملی در بسیج مردم نقش ایفا کند و مشارکت مردم را بالا ببرد.»
این ادعا در حالی مطرح میشود که در فاصله ۳۰ روز مانده تا برگزاری انتخابات میزان مشارکت مردم در سطح کشور ۳۰ درصد و در تهران ۱۵% اعلام شده است. علاوه بر این افزایش بودجه صداوسیما سال آینده به آن تعلق میگیرد در حالیکه نماینده مردم رشت در مجلس میگوید بودجه صداوسیما را افزایش دادیم تا میزان مشارکت مردم را بالا ببرد.
به گواه آمار مدتهاست که صداوسیما به یک نهاد ورشکسته تبدیل شده که نه تنها در جذب مخاطب مخصوصاً در یک دهه اخیر توفیقی کسب نکرده بلکه همان اندک مخاطب ثابتش را هم از دست داده. خبرگزاری فارس اواخر فروردین ماه امسال و پس از پایان تعطیلات نوروزی که طبیعتاً سریالهای رسانه ملی باید مخاطبان بیشتری نسبت به سایر ماه های سال داشته باشد با انتشار گزارشی با عنوان کاهش مخاطبان صداوسیما نوشت: «باتوجه به آنچه در آمار، ارقام و نظرسنجیهای رسمی اعلام شده، مخاطبین تلویزیون روندی کاهشی داشته تا آنجا که بینندگان سریالهای آن به کمترین میزان در ۱۰ سال اخیر رسیدهاند. این آمار و ارقام نشاندهنده این است که تیم مدیریتی جدید رسانه ملی هنوز نتوانستند سلیقه و خواست مردم را در تولیدات خود اعمال کنند که مخاطب درک شدن را در محتواها کاملاً درک کرده و با تلویزیون همراهی خوبی داشته باشند.»
اما با این وجود در حالیکه حتی رسانههای همدل با رسانه ملی به عدم کسب موفقیت صداوسیما تاکید دارند اما پیمان جبلی رئیس صداوسیما مدعی است که «صداوسیما ۸۷ میلیون مخاطب دارد. در حالیکه طبق آخرین آمار مرکز ثبت و احوال کشور که ۷ بهمن منتشر شد جمعیت کشور چیزی ۸۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر است.»
خبرگزاری فارس باردیگر در تابستان گذشته از ضعف تولیدات صداوسیما انتقاد کرد و از قول یک کارشناس رسانه نوشت: «بیپولی، بیاعتمادی و ملی نبودن، عمدهترین مشکلاتی است که تلویزیون این روزها به آن مبتلاست. البته سالهای پیش هم این موارد و انتقادات، گفته شده، اما مدیران با لجاجت به رفتار خود ادامه دادهاند و این شیوه استمرار یافته در نتیجه هر روز این مشکلات در حوزههای سانسور و بیمحتوا کردن مفاهیم ادامه یافته است.»
این خبرگزاری اما در ادامه مدعی میشود که: «کارشناسان اعتقاد دارند که اغلب این مشکلات ارتباطی به بودجه ندارد و بیشتر ناشی از کمکاری تیمهای تولید است که بدلیل نداشتن مهارت و توانایی لازم نتوانستهاند در این سالها سریالهایِ «خیابان خلوت کن» روی آنتن بفرستند.»
خبرگزاری تسنیم هم همزمان با انتقاد فارس، درباره تیم وحید جلیلی در صداوسیما و کیفیت کارشان طی دو سال گذشته نوشت: «واقعیت این است که مسیری که صداوسیما در پیش گرفته تقریباً اکثر طیفها و حتی بعضی حزباللهیها را نگران کرده. صداوسیما طی این بیش از۲۰ ماهی که از مسئولیت آقای جلیلی گذشته، کدام ایدۀ اساسی را دنبال کرده است؟»
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا هم در همین راستا میگوید: «ماجرا از این قرار است که بعد از حضور جبلی در صدا و سیما عملاً همه این سازمان در اختیار جریان تندرو قرار گرفته و طبیعی است که در انتخابات فضای این رسانه را به سمتی پیش ببرند که تنها این جریان موفق شود. البته طبق یکی از نظرسنجیهایی که مشاهده کردم صدا و سیما سه چهارم مرجعیت خود را از دست داده و در حال حاضر حدود ۲۵ درصد یعنی یک درصد نزد مخاطب مرجعیت دارد و جریان تندوری طیف اصولگرا به همراه مدیریت جدید صدا و سیما از طریق بلدوزرهای بسیار مقتدری که در اختیار دارند مابقی اعتبار صدا و سیما نزد مردم را شخم میزنند و به حول قوه الهی کاری میکنند که صدا و سیما اندازه یک کانال تلگرامی ساده هم نفوذ نداشته باشد. در حقیقت صدا و سیمای جمهوری اسلامی که زمانی بزرگترین رسانه منطقه بوده در شرایطی فعلی به وضعیت فلاکت باری تغییر وضعیت میدهد.»
این در حالی است که رشد چشمگیر پلتفرمهای پخش فیلم و سریال طی دو سال اخیر اکثریت مردم را با خودش همراه کرده و تقریباً میشود گفت سازمان صداوسیما هم اکنون به یک نهاد کاملاً ورشکسته تبدیل شده که از بیتالمال برای یک اقلیت برنامه سازی میکند و حقوق مفت به حدود ۴۰ هزار کارمند میدهد که اگر دریافتی هر یک از کارکنان صداوسیما را بهطور متوسط سالانه ۱۵۰ میلیون تومان در نظر بگیریم، تعداد حقوق بگیران این سازمان به رقم تقریبی ۶هزارمیلیارد تومان میرسد.
ذکر این نکته هم قابل توجه است که شبکه رسانهای بیبیسی که تقریباً تمام جهان را پوشش میدهد، کمتر از ۲۱ هزار کارمند در سراسر جهان دارد و شبکه الجزیره هم به عنوان یکی از مهمترین شبکههای خبری منطقه هم تنها ۶هزارنفر کارمند دارد.
تلویزیون NHK ژاپن هم که به عنوان یکی از تلویزیونهای مهم آسیا و سطح جهان نام برده میشود تنها ۱۰هزار کارمند دارد. SKY که از آن به عنوان یکی از بزرگترین تلویزیونهای سطح جهان نام برده میشود، شبکه کانالهای زیر مجموعهاش تقریباً همه حوزهها را با زبانهای گوناگون پوشش میدهد و ۳۰ هزار نیرو دارد.
به همین دلیل وقتی محمد سرافراز در آبانماه سال ۹۳ به عنوان پنجمین رئیس رسانه ملی راهی ساختمان شیشهای جامجم شد، در مواجهه انبوهی از کارمندان سازمان تصمیم گرفت دست به چابکسازی سازمان بزند. چابکسازی که به گفته مهدی مجتهد مدیر برنامهریزی و منابع مالی، باعث شد تا۹۰۰ پست مدیریتی از مجموعه صدا و سیما حذف شود.
سرافراز این چابکسازی را از طریق ادغام مدیریتهای مختلف، ادغام شبکهها و تعطیلی شبکههای مشابه در دستور کار قرار داد تا سر و سامانی به وضعیت حاکم بر این سازمان بدهد اما تنها ۲ سال توانست در برابر آنچه قدرت فراقانونی در صداوسیما یاد کرد، دوام بیاورد و استعفا داد و با آمدن علیعسگری، تمام برنامههای چابک سازی سرفراز متوقف شد و رسانه ملی به مسیر اصلی خودش بازگشت.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تاکنون ۲۸ شبکه سراسری، ۹ شبکه برونمرزی،۳۲ شبکه استانی را برای سیما؛ و ۱۷ شبکه سراسری، ۶ شبکه برونمرزی و ۳۱ شبکه استانی را برای صدا ایجاد کرده؛ و اگر بخواهیم تعداد شبکهها را بهصورت کلی درنظر بگیریم، درحالحاضر۱۲۳ شبکه در صدا و سیما به روی آنتن رفته که به گفته کارشناسان رسانه از کیفیت نسبی هم برخوردار نیست. بودجه ۲۴ هزارمیلیارد تومانی برای رسانهای که از کمترین مقبولیت در بین مردم برخوردار نیست و در مقابل افزایش ۲۰درصدی شاغلان و بازنشستگان این سئوال را طی دو روز گذشته در بین کاربران مطرح کرده که اساساً با کدام استدلال هزینه کارمندان رسانهای که مخاطب ندارد را مردم باید بدهند؟ آن هم در شرایطی که از هر سه ایرانی یک نفرشان در فقر مطلق زندگی میکنند.