در چهارم نوامبر ۲۰۱۷ بن سلمان در یک حرکت عجیب و غیر قابل پیش بینی کاری کرد که توانست یک حکومت را بدون قرار دادن در یک بحران وارد عصر جدیدی از حیات کند. عصری که نگاه دنیا را به آن کشور عوض کرد و افزایش رضایت آحاد مردم آن کشور و بخصوص جوان ها را به دنبال داشت. این روزها که اخباری از وخامت حال پدرش منتشر می شود نگاه تحلیل گران به آینده عربستان است.
همه چیز از هتل ریتز کارلتون و سپس هتل ماریوت شروع شد، وقتی که ۳۸۱ نفر شاهزاده و افراد با نفوذ و دو وزیر بازداشت و در آن حبس و حتی شکنجه شدند. فشار بر بازداشت شده ها آن قدر زیاد بود که هفده نفر بیمارستانی شدند و علی القحطانی که افسر ارشد ارتش بود فوت کرد. ۷۸ نفر پولها را برگرداندند که معادل۲۸ تا ۱۰۰ میلیارد دلار بود. ولید بن طلال که شاهزاده و تاجر افسانه ای بود از ۱۹ میلیارد دلار سرمایه اش ۴ میلیارد دلار داد. این اتفاق ناگهانی در کشوری رخ داد که نزدیک به ۷۰۰۰ شاهزاده یا به تعبیری آقازاده وجود دارد. شاید این تنها راه نجات یک حکومت بود، راهی برای بازگرداندن رضایت مردم و اعتماد آن ها به حکومت.
در بیانیهای از ملک سلمان که از تلویزیون عربستان پخش شد، شاه سعودی هشدار داده بود که «قانون به شکل سختگیرانهای بر هر کسی که به اموال عمومی دسترسی دارد و از آن محافظت نکند یا به آن دستبرد بزند و یا از قدرت و نفوذش سوء استفاده کند، اعمال خواهد شد. این بر کوچک و بزرگ اعمال خواهد شد و ما از هیچ کسی نمیترسیم». همچنین در فرمانی که ملک سلمان بهموجب آن مقاماتی را عزل و نصب کرده، آمده است: «این سرزمین از بین خواهد رفت، مگر اینکه فساد ریشهکن شود و مفسدان پاسخگو [ی اقدامات خود باشند. »
البته این اتفاق نیاز به مقدماتی هم داشت، یک رصد اطلاعاتی قوی بر روی شاهزاده ها و افراد پر نفوذ انجام شده بود، بر روی کسانی که با رانت و رشوه و اختلاس به ثروت های نجومی رسیده بودند. حتی در این بین گهگاه به شکلی که احتمالا هدایت شده هم بود بخش هایی از فساد آن ها به بیرون در می کرد تا هم افکار عمومی به لزوم یک تحول اعتقاد پیدا کند و هم خواص جایی برای مخالفت نداشته باشند. حتی گفته می شود ۱۴ تن از مسئولان آمریکایی به شبکه تلویزیونی NBC گزارش داده بودند که محمد بن سلمان ولیعهد عربستان از بیش از دو سال پیش “فهده بنت فلاح آل حثلین، مادرش را در کاخ پادشاهی حبس خانگی کرده، مانع از دیدار او با همسرش سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه این کشور شده و او را از انظار عمومی پنهان کرده است. بن سلمان نمی خواست کسی با این تحول مخالفت کند و به همین خاطر راه های وساطت و چانه زنی را بسته بود. در این گزارش ادعا شده بود که پدرش سلمان بن عبدالعزیز از این امر بیاطلاع بوده است.
ویژگی های شخصی بن سلمان
او یک شاهزاده معمولی بود که در خواب هم نمی دید روزی ولیعهد شود. او حتی آدم آنچنان پولداری هم نبود و عملا در میان مردم زندگی کرده بود. بن سلمان قبلا مدیریت هیچ شرکتی را در اختیار نگرفته بود و باعث موفقیت اقتصادی آن نشده بود، در هیچ عملیات نظامیای شرکت نکرده بود، به هیچ دانشگاه خارجیای نرفته بود، هیچ زبان خارجیای را به خوبی یا حتی در حد متوسط یاد نگرفته بود و هیچوقت زمان زیادی را در امریکا، اروپا یا نقطه دیگری در جهان غرب سپری نکرده بود. اگر چه به ظاهر بن سلمان بی تجربه بود اما کارنامه نسبتا سفید او باعث می شد که انتقادات جدی ای هم برای او مطرح نباشد.
داستان یک پادشاهی
کشور جدید عربستان در سال ۱۹۳۴ با حکومت خاندان آلسعود تشکیل شده و از آن زمان تاکنون از یک نظام سیاسی بهره برده است. سیستم «پادشاهی» مطلقه مبتنی بر پادشاهی یک شخص از خاندان آلسعود در تمام این ۸۷ سال بدون وقفه بر سراسر عربستانسعودی حکمفرما بوده است.
پدر بن سلمان یعنی سلمان بن عبدالعزیز در سال ۲۰۱۵ جانشین عبدالله شد و بن سلمان نیز در ۲۱ ژوین ۲۰۱۷ ولیعهد شد. ولیعهد قبلی مقرن بن عبدالعزیز بود و جانشین مقرن هم پسر با نفوذش محمدبن نایف آل سعود بود. با اینکه پدر هنوز حاکم اصلی در عربستان به حساب می آید اما او طی حکمی شاهزاده را به عنوان رئیس کابینه تعیین کرد تا شاهزاده محمد بن سلمان بتواند تیم حاکمیتی خود را به راحتی در عربستان بچیند و مخالفان خود را به طور کامل از درون دولت پاکسازی کند. شاهزاده ی عملگرا در ادامه بن نایف را که شخصی قدرتمند بود به عنصری بی اختیار در ساختار سیاسی عربستان تبدیل کرد و در نهایت نیز وی را مجبور به استعفاء نمود و خودش ولیعهد شد. رقیب جدی دیگر او متعب بن عبدالله بود که بعد از به قدرت رسیدن ملک عبدالله، به فرماندهی گارد ملی گماشته شده بود.
گارد ملی تشکیلاتی نظامی است که در ارکان قدرت و حتی اقتصاد ریشه دوانده است و یکی از ستونهای کلیدی قدرت خاندان سعودی است و برای دههها، پایۀ قدرت شاخۀ عبدالله بوده است. وظیفۀ اصلی این گارد، دفاع از خاندان پادشاهی است. علاوه بر این، در مورد تأمین امنیت نقاط مهم و استراتژیکی نظیر مکه، مدینه و زیرساختهای نفت و گاز نیز مسئولیت دارد. این مسئولیتها جایگاه و پرستیژ قابل توجهی به آن میدهد. گارد ملی عربستان و ارتش این کشور به لحاظ تعداد نفرات تقریباً برابر هستند. گارد ۱۰۰ هزار نیروی منظم و ۲۵ هزار نیروی میلیشیای قبیلهای دارد. گارد ملی با تهدیدات داخلی مقابله میکند، اما ارتش مسئول مقابله با تهدیدهای خارجی است. تحول در عربستان مستلزم کاهش قدرت گارد بود اما با برکناری متعب از فرماندهی گارد به بهانه فساد، به نظر میرسید دیگر نیازی به این کار نباشد. این برکناری، هم به سلطه خاندان عبدالله بر گارد ملی پایان داد و هم متعب بهعنوان یکی از دو رقیب جدی محمد بن سلمان را از قدرت کنار گذاشت. در مجموع، محمد بن سلمان که تا قبل از استعفای محمد بن نایف و برکناری متعب بن عبدالله، کل تشکیلات دولت بهجز دو مورد یعنی وزارت کشور (که توسط محمد بن نایف بهعنوان ولیعهد اداره میشد) و گارد ملی (که بهوسیلۀ متعب بن عبدلله کنترل میشد) را در دست نداشت، حالا این دو نهاد را نیز در اختیار خود داشت و دیگر خطری متوجه روند انتقال قدرت از پدر به خود نمی دید.