وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در هفتمین کنفرانس تاریخ روابط خارجی ایران گفت: امروز جامعه بشری با یک بحران اساسی روبرو است؛ بحرانی که محک شعارهای برابریخواهانه و بشردوستانه قرن اخیر است و باید دید که جامعه جهانی چگونه از این آزمون بیرون خواهد آمد.
حسین امیر عبداللهیان در این نشست که با موضوع محوری« چندجانبه گرایی در تاریخ روابط خارجی ایران» در مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه برگزار شد، اظهار کرد: اکنون حدود چهار ماه است که یک جنایت جنگی گسترده از سوی رژیم ضدانسانی صهیونیستی علیه اهالی غزه در جریان است و مجموعهای هولناک از قتل و کشتار، محاصره، کوچ اجباری و نسلکشی در برابر دیدگان جهان قرار گرفته است. هر انسان آزادهای باید از خود و البته از سردمداران نظام بینالملل سؤال کند که دستاورد سازمانهای بینالمللی در حل این بحران چه بوده است؟
وی تاکید کرد: امروز بسیار به تأمل انتقادی در ریشهها و رویکردهای چندجانبهگرایی نیازمندیم و بیتردید تأمل تاریخگرایانه در این مسیر به ما کمک خواهد کرد.
امیرعبداللهیان تصریح کرد: ابزارها و ساختارهای چندجانبهگرایی در صورتی میتوانند فرصتساز باشند که از هدف اصلی خود مبنیبر ایجاد زمینههای برابر برای همه کنشگران و ذینفعان فاصله نگرفته باشند و در صورتی که این ابزارها از ماهیت حقیقی خود جدا شده و به ابزاری برای ابراز قدرت بیشتر آنان که پیشتر هم زور و قلدری داشتهاند بدل گردند، تهدیدی علیه صلح و امنیت دستهجمعی خواهند بود.
بخشی از سخنرانی وزیر خارجه در این نشست بدین شرح است:
اگر جایگاه استراتژیک و ویژه ایران در نقشه عالَم را در ذهن داشته باشیم که اجداد ما را ناگزیر از یک زیست جهانی کرده و آنان را به آگاهی از سازوکارهای فعالیت خارجی (در اشکال ابتدایی آن) و دیپلماسی (در شکل جدید آن) سوق داده است، آنگاه این پرسش بسیار مهم است که چنین جایگاه و موقعیتی، چه تصویر و برداشتی را از آنچه امروز آن را «چندجانبهگرایی» میخوانیم در اندیشه و در عمل آنان صورت داده است؟ به سخن دیگر، سیاستمداران ایرانی در چه زمانی و به چه صورتی به این دیدگاه پخته رسیدند که عمل چندجانبه و شریک کردن دیگران در یک فرایند و تعریف منفعتهای مشترک میان طرفهای گوناگون، میتواند یک زندگی امنتر و صلحآمیزتر را برای آنان تضمین کند و مسیر دسترسی به اهداف را سادهتر و کمهزینهتر گرداند؟
به باور من، چندجانبهگرایی را باید با این برداشت موسّع و فراگیر نگریست و آن را تنها در حضور در سازمانهای بینالمللی –که قاعدتاً عمر بسیار کوتاهی در قیاس با کشورهایی با تمدنهای کهن و ریشهدار و نظامهای سیاسی باستانی همچون کشور ما دارند- خلاصه نکرد بلکه باید آن را یک سازوکار برای حل و فصل منازعات و مشکلات در زمانی بسیار پیشتر از اینکه نظام جهانی پس از یک دوره جنگ عالمگیر بدان روی آورد، دانست.
با همین برداشت است که من نمودهای عمل چندجانبه در تاریخ روابط خارجی ایران را بسیار پیشتر از قرن نوزدهم میلادی میبینم و مثلاً تکاپوهای دیپلماتیک دولت ایلخانی –به مثابه نخستین دولتی که مستقل از نظام سیاسی-اداری دستگاه خلفا در ایران پایهگذاری شد- برای شکل دادن به یک اتحادیه چندجانبه علیه دولت مملوکی را نیز در چارچوب مفهوم چندجانبهگرایی تعریف و تحلیل میکنم. آنها توانستند یک مسأله و دغدغه واحد میان دولتهای مستقل از هم را تشخیص داده و با همسو گردانیدن دایره منافع سیاسی- اقتصادی- امنیتی در جهت ایجاد یک سازوکار چندجانبه گام بردارند.
امروز که من با شما سخن میگویم، جامعه بشری با یک بحران اساسی روبرو است؛ بحرانی که به باور اینجانب محک شعارهای برابریخواهانه و بشردوستانه قرن اخیر است و باید دید که جامعه جهانی چگونه از این آزمون بیرون خواهد آمد. اکنون حدود چهار ماه است که یک جنایت جنگی گسترده از سوی رژیم ضدانسانی صهیونیستی علیه اهالی غزه در جریان است و مجموعهای هولناک از قتل و کشتار، محاصره، کوچ اجباری و نسلکشی در برابر دیدگان جهان قرار گرفته است. هر انسان آزادهای باید از خود و البته از سردمداران نظام بینالملل سؤال کند که دستاورد سازمانهای بینالمللی در حل این بحران چه بوده است؟ آیا در این مورد، چندجانبهگرایی و اشتراک نظر و عمل جهانی به انسان یاری رسانده است؟ به یقین، موج اعتراضات مردمی علیه جنایات صهیونیستها در سرتاسر جهان، نشانه این است که انسانهای آزاده همین پرسش را مطرح کرده و می کنند. یکجانبه نگری و یکسونگری غرب در حمایت چشم بسته از یک رژیم نامشروع و جنایتکار، تمامی دستاوردهای بشر در حوزه چندجانبه گرایی و حقوق بین المللی را به قهقرا برده است.
اینجانب اعتقاد دارم که چندجانبهگرایی یک فرصت است و اگر به دیده انصاف بنگریم، سازوکارهای آن در مواردی به بشر کمک کرده و از قتل و کشتار و آسیب ممانعت نموده است ولی در اینجا و در انتهای عرایضم مایلم این نکته را نیز خاطرنشان سازم که ابزارها و ساختارهای چندجانبهگرایی در صورتی میتوانند فرصتساز باشند که از هدف اصلی خود مبنیبر ایجاد زمینههای برابر برای همه کنشگران و ذینفعان فاصله نگرفته باشند و در صورتی که این ابزارها از ماهیت حقیقی خود جدا شده و به ابزاری برای ابراز قدرت بیشتر آنان که پیشتر هم زور و قلدری داشتهاند بدل گردند، تهدیدی علیه صلح و امنیت دستهجمعی خواهند بود.
ما امروز بسیار به تأمل انتقادی در ریشهها و رویکردهای چندجانبهگرایی نیازمندیم و بیتردید تأمل تاریخگرایانه در این مسیر به ما کمک خواهد کرد و از همین رو برگزاری چنین رویدادی را بسیار مهم و ارزشمند میدانم و امیدوارم ماحصل این گفتگوها در راستای استفاده عملی در سیاست خارجی ما قرار گیرد و در ساخت دنیایی امنتر، زیباتر و صلحآمیزتر به کار رود. امیدوارم آنچه از مباحث و مطالب رویداد امروز حاصل میگردد، در رشد ادبیات این موضوع و نگاه تحلیلی به آن مؤثر باشد و در پایان، از تلاشهای همکاران خود در مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی برای برگزاری این رویداد و از سخنرانان و مهمانان بزرگوار که با حضور خود بر رونق و غنای این مراسم میافزایند سپاسگزاری میکنم.