گروه سیاسی- «ما خداسالاری را قبول داریم که معنایش این است که بین منتخب ما و کسانی که خدا انتخاب کرده عقل می گوید باید به سراغ کسانی که خدا قبول کرده برویم چون خدا در آنها محال است. دخالت مردم در مشروعیت حکومت معنی ندارد.»
این اظهارات سیدمحمود نبویان درباره نقش مردم در حکومت است که ۱۲ سال پیش در مناظره با علی مطهری در دانشگاه شریف بیان کرد. او حالا با ۵۹۷۷۷۰ رای از میان ۱ میلیون و ۵۶۹ هزار و ۸۵۷ رأی روانه خانه ملت شده است.
اظهاراتی که برگرفته از خواستگاهش یعنی جبهه پایداری است. برای یادآوری لازم است اشارهای به مطلبی کرد که هفته نامه پرتو (ارگان مؤسسهی مصباح یزدی ـ ۷/۱۰/۸۴) به نقل از آقای مصباح با عنوان «ملاک اعتبار قانون اساسی و مصوبات خبرگان رضایت ولی فقیه است» منتشر کرد رجوع کنیم: «… ولی فقیه یعنی جانشین امام معصوم یعنی کسی که می خواهد حق را تعیین کند او گاهی مصلحت می بیند بگوید شما رأی بدهید… او دستور می دهد که رأی بدهید چه کسی رئیس جمهور باشد. انتخابات ریاست جمهوری اعتبارش به رضایت اوست. مصلحت دیده که در این شرایط مردم رأی بدهند.»
خبرگزاری حوزه در همان مقطع در مقالهای در این مورد سخنان آقای مصباح یزدی به صورت خلاصه و نقل به مضمون را اینگونه خلاصه کرده است: «در حکومت اسلامی رأی مردم هیچ اعتبار شرعی و قانونی ندارد، نه در اصل انتخاب نوع نظام سیاسی کشورشان و نه در اعتبار قانون اساسی و نه در انتخاب ریاست جمهوری و انتخاب خبرگان و رهبری. ملاک اعتبار قانونی و شرعی در این امور و در اصل حکومت منحصر به یک چیز است و آن «رضایت ولی فقیه است» اگر در جمهوری اسلامی از زمان امام تا کنون سخن از انتخابات بوده است صرفاً به آن دلیل پذیرفتنی است که ولی فقیه مصلحت دیده فعلاً انتخابات باشد و نظر مردم هم گرفته شود.
به هر ترتیب بسیاری از رسانهها و تحلیلگران نتیجه انتخابات ۱۱ اسفند و عدم شرکت اکثریت جامعه در انتخابات مجلس یازدهم را زیانبار توصیف کردهاند و بر این باورند که این مدنیترین شکل ممکن برای اعتراض بدون هزینه بود که مردم میتوانستند انجام دهند اما در مقابل برخی که جایگاه سیاسی آنها مشخص است بر این باورند که این مقدار مشارکت در انتخابات خیلی هم خوب است.
به طور مثال محمدتقی نقدعلی، نماینده مردم خمینیشهر در مجلس صبح روز سهشنبه در صحن علنی مجلس ادعا کرد: « اگر این مشارکت را در کنار مشکلات بگذاریم، رکورد بالاتری را نسبت به دورههای قبل میتوان در نظر گرفت.»
محمدباقر قالیباف هم، به عنوان نفر چهارم لیست تهران که نسبت به انتخابات مجلس یازدهم با ریزش آرای بسیار شدیدی مواجه شده است معتد است که: « اگر وضع اقتصادی کشور رونق داشت و بداخلاقیهای سیاسی نبود، نرخ مشارکت در انتخابات متفاوت میشد.»
اما آنچه که مشخص شده و به نظر میرسد مسئولان عالیرتبه کشور علاقهای به دیدن آن ندارند این است که این عدم مشارکت مردم و این مقدار آرای باطله در حوزه انتخابیه تهران و کلانشهرها و سایر شهرستانهای کشور بیانگر عمیقتر شدن گسل بین حاکمیت و جامعه است که ممگن است زلزله اجتماعی شدیدتر از اعتراضات چند سال اخیر را به دنبال داشته باشد.
آرای ماخوذه چه میگوید؟
عدم شفافیت در انتخابات ۱۱ اسفند باعث شده که رسانهها آمار متفاوتی را به نقل از منابع آگاه خودشان، برای آرای صحیح و یا باطله در کل کشور منتشر کنند. اما طبق آخرین آمار و اطلاعاتی که توسط وزارت کشور منتشر شده استان کهگیلویه و بویراحمد همانطور که در انتخابات مجلس یازدهم بیشترین میزان مشارکت در کل کشور را داشت، در این دوره هم با ۶۴ درصد، بیشترین مشارکت را داشته با این تفاوت که نرخ مشارکت این استان نسبت به مجلس یازدهم با کاهش ۶ درصدی همراه بوده است. استان خراسان جنوبی، ایلام، سیستان و بلوچستان هم در ردیفهای بعدی قرار دارند که به ترتیب در مجلس یازدهم مشارکت ۶۶، ۶۰، و ۶۰درصدی داشتند اما در انتخابات مجلس دوازدهم به همان ترتیب مشارکت ۶۴، ۵۳ و ۵۳ داشتند که روند نزولی داشتهاند.
همچنین کمترین میزان مشارکت متعلق به استان البرز با ۲۸درصد است. پس از آن کردستان و تهران، دو استانی هستند که کمترین نرخ مشارکت در کل کشور را داشتند که قابل توجه است. در مجموع از ۳۱ استان، ۹ استان ۵۰ و بیش از ۵۰ درصد، ۶ استان کمتر از ۴۰ درصد و ۱۶ استان بین ۴۰ تا ۴۹ درصد میزان مشارکت در انتخابات جمعه گذشته را به خودشان اختصاص دادهاند.
این در حالی است که سردار وحیدی وزیر کشور در نشست خبری عصر روز دوشنبه خودش همانند رسانههای نزدیک به دولت و حاکمیت عدد ۲۵ میلیون از ۶۱ میلیون واجد شرایط شرکت در انتخابات را بسیار خوب توصیف کرد و گفت: «انتخابات دارای رقابتی بسیار خوب و گسترده بود و تعداد داوطلبانی که مشارکت و در این دوره حضور پیدا کردند، کمنظیر بود. رقابت تنگاتنگ و فشرده این دوره به دلیل این حضور فراوان کاندیداها بود. این رقابت واقعی بود و همه طیفها و گروهها در آن حضور جدی داشتند.»
او در حالی از حضور طیفهای مختلف در انتخابات سخن گفت که به گواه بسیاری از احزاب اصلاحطلب و اعتدالگرا، در انتخابات مجلس یازده با خودشان رقابت فشرده داشتند و از بین بیش از ۱۵ هزار نامزد، در خوشبینانهترین حالت ۱۳۰ نامزد را میتوان از جناح منتقد دولت معرفی کرد که با توجه به عدم مشارکت مردم، این افراد هم با استقبال مردم مواجه نشدند.
نکته جالب در مورد همین ذوق زدگی، علیاکبر رائفیپور که در این دور از انتخابات مجلس با تشکل سیاسی تازه تاسیس خود تحت عنوان «جبهه صبح ایران» توانست موفقیت نسبی هم کسب کند در یکی از سخنرانیهایش که در نوروز سال ۹۹ منتشر شد با اشاره به مدل حاکمیت چینی، میگوید: «بهسادگی، با چهار تا قانون میشود جلوی فساد را گرفت. شدنی است. آمریکا کردند و شده، چین کردند و شد. من رفتم و نشستم و دونهدونه تحقیق کردم. ۱۰ روز توی چین من فقط مطالعه کردم و با اینها جلسه داشتم درمورد مبارزه با فساد. قوانینی که دارند به خدا قوانین امیرالمومنین است. ببینید مثلا چین یکمیلیارد و۳۸۰میلیون جمعیت دارد. مردم حق رای ندارند. فقط ۸۰ میلیون نفر حق رای دارند، همان کسانی که عضو حزب کمونیستند. میگویند عضو حزب شو برای انتخابات که آن هم هر ننهقمری را راه نمیدهند و بررسی میکنند…»
او در جای دیگری هم در ستایش نظام حکومتی تکحزبی چین میگوید: «۸۰ میلیون نفر جمعیت حزب کمونیست چین است و دارند یک میلیارد و ۳۸۰ میلیون نفر را مدیریت میکنند، تا سال ۲۰۲۰ یک نفر زیر خطفقر هم نخواهند داشت. چرا؟ چون حاکمیتِ یگانه هست. چون در خانه اگر کس است، یک حرف بس است، دو تا مغز دستور نمیدهد! یا این حاکمیت را قبول داری که سلمنا، یا قبول نداری که برو گمشو بیرون!»
عبارتی که بعدتر بیشتر از آن شنیدیم که سرآمد آن اظهارات منصوره معصومیاصل در آبان ۱۴۰۲، در برنامه زنده از شبکه قرآن بود که با انتقاد از صدا و سیما به دلیل دعوت از محمدجواد آذری جهرمی و سید محمدعلی ابطحی گفت که وقتی به صدا و سیما اعتراض میکند، مسئولان آن میگویند که از آنها انتقاد میشود که «تلویزیون شده برای حزباللهیها.» او در ادامه با لحنی طلبکارانه و با تأکید ادامه میدهد «بگن، این مملکت مال حزباللهیهاست. این مملکت مملکتِ امام حسین است.»
هرچند تا همین هفته گذشته برخی از اصولگرایان در ظاهر هم که شده به این سخنان اعتراض میکردند و نقد داشتند اما در انتخاباتی که اگر آرای باطله را از آن حذف کنیم میزان مشارکت مردم به ۱۲ درصد میرسد ، حالا دیگر مملکت عملاً دست حزباللهی است. نمایندگانی که به رای و نظر مردم اساساً باور ندارند و تنها از آن به عنوان زینت المجالس استفاده میکنند.