روزان: با وجودیکه طی سالهای گشته آمارهای متفاوتی در مورد حاشیه نشینها در کشور ارائه شده است اما هنوز کمتر آمار رسمی در این زمینه منتشر شده است. آمارهای منتشر شده در این زمینه حکایت از وجود ۸ میلیون تا ۲۰ میلیون نفرحاشیه نشین در کشور دارد. در یکی از تازه ترین آمار منتشر شده معاون توسعه روستایی رئیس جمهور اعلام کرده که ۲۰ میلیون از جمعیت جامعه ما حاشیه نشین هستند. موضوعی که به زعم برخی از کارشناسان می تواند دستاویزی باشد برای افزایش آمار جرم و انواع بزه های اجتماعی.
در یک تعریف علمی از سکونتگاههای غیررسمی آمده است: «محل اسکان بخشی از جمعیت شهری است که خارج از بازار رسمی زمین و مسکن بر پایه قواعد و قول و قرارهای خاص خود، به دست خود ساکنان اینگونه مکانها ساخته شده است». سازمان «ملل متحد» نیز در تعریف سادهای از سکونتگاههای غیررسمی، سه ویژگی را برای این قبیل سکونتگاههای برشمرده است: « ۱- مناطقی هستند که گروهی از واحدهای مسکن در زمینی ساخته شدهاند که ساکنان این مناطق هیچگونه ادعای قانونی در مورد آن اراضی ندارند یا بهطور غیرقانونی آن مناطق را اشغال کردهاند؛ ۲- شهرکهای غیرمجاز و مناطقی هستند که احداث مسکن در آنها مطابق با برنامهریزی و مقررات فعلی ساختمان نباشد؛ ۳- معمولاً این مناطق یا فاقد خدمات زیربنایی شهری هستند و یا این خدمات برای آنها قطع شده است».
با این حال آمار دقیقی از حاشیه نشین ها و اهالی سکونتگاههای غیررسمی در ایران وجود ندارد. حاشیه نشینی دلایل مختلفی از جمله فقر، بیکاری، گرانی و تورم در مناطق روستایی و همچنین مناطق شهری دارد زمانی که امکانات در مناطق روستایی و شهری به طور عادلانه توزیع نشده است بدیهی است؛ افرادی که در روستا و شهرهای کوچکتر زندگی میکنند به صورت تنهایی و یا گروهی به مناطق شهری بزرگتر مهاجرت میکنند. اما در شهرها نیز بسیاری از این مهاجرین و حتی شهروندان خود این شهرها به دلیل هزینههای بالای زندگی و ناتوانی افراد در تهیه مسکن دربطن شهر و سکونتهای رسمی، لاجرم به سمت زندگی در مناطق حاشیه نشین سوق پیدا میکنند.
سکونتگاههای غیررسمی، معمولاً بستری برای گسترش آسیبهای اجتماعی، مشکلات زیست محیطی و بهداشتی، فقر، قانونگریزی و مانند آن هستند. از این رو، مدیران شهری، همواره به سکونتگاههای غیررسمی به عنوان کانونهای خطر و مرکز انباشت آسیبهای مختلف نگاه میکنند. سازمان ملل متحد، در طی دو دههی گذشته تلاش کرده است تا با برنامهریزیهای گسترده و جامع، پیشنهاداتی را برای رفع مشکلات این مناطق به کشورهای مختلف ارایه دهد. کشورهایی همچون هند، برزیل، مکزیک، چین، آفریقای جنوبی، بنگلادش و اندونزی، از جمله کشورهایی هستند که با مشکلات گسترده حاصل از گسترش سکونتگاههای غیررسمی دست به گریبانند.
به بیانی در محلات حاشیه نشین به علت تراکم بالای جمعیت، فقر فزاینده، شکستگی ساختارها، ایجاد گسستها اجتماعی، تضعیف پیوندهای اجتماعی وهمچنین گسست این مناطق از فشار افکار عمومی و کنترل رسمی، باعث میشود تا نرخ جرایم و بزهکاری بالا باشد.
مصوبه بر زمین مانده
گفته می شود آمارهای مختلفی در مورد حاشیه نشینی وجود دارد از ۸ میلیون تا اینکه یک سوم هموطنان ما حاشیه نشین هستند. آماری که رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران هم چند سال قبل تأیید کرده و گفته بود: مصوبهای که در سال ۹۳ در هیئت دولت با عنوان سند ملی احیای بهسازی، نوسازی و توانمندسازی محلههای ناکارآمد شهری به تصویب رسید موجب شد نگاه جدیدی در راستای احیای سکونتگاههای غیررسمی شکل گیرد.
سید حسن موسوی چلک با اشاره به اینکه دستگاههای مختلفی عضو ستاد شدند، گفت: نیازهای مردم در سکونتگاهها و حاشیهنشینی غیررسمی نیازمند مشارکت سازمانهای غیردولتی است که در این سند جدید نیز به آن ذکرشده بهطوریکه تا سال ۱۴۰۴ این مناطق باید حد متوسط خدمات را داشته باشند.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران تأکید کرد: بر اساس این مصوبه در ۹۱ شهر کشور که این مناطق شناسایی شد ۹۷۴ محله با ویژگیهای محلات ناکارآمد شهری شناسایی شد که به ۴ طبقه بافتهای تاریخی، فرسوده، روستاهای حاشیهنشین و سکونتگاههای غیررسمی تقسیم شد که به آنها مناطق ناکارآمد عنوان میشود.
با این حال به نظر می رسد این مصوبه تاکنون همچنان خاک می خورد!
حاشیه نشین ها مقصر نیستند
مصطفی اقلیما، آسیب شناس اجتماعی از مشاغل کاذب و سیاه به عنوان یکی تبعات حاشیه نشینی یاد می کند که خود می تواند منجر به آسیب های اجتماعی فراوانی شود. وی در تحلیل آسیب های اجتماعی حاشیه نشینی به «روزان» می گوید: علاوه بر مشاغل کاذب و سیاه، از آنجایی که بسیاری از خانواده ها و افرادی که به سکونتگاه های غیررسمی کوچ می کنند، از بضاعت مالی کمی برخوردارند، ممکن است تعدادی از آنها مجبور به زندگی در یک خانه یا حتی یک اتاق کوچک شوند. همین مساله پیامدهای اخلاقی و روانی منفی بسیاری را به همراه دارد.مثلاً می تواند منجر به روابط جنسی درون خانوادگی شده و زمینه فروپاشی ساحت خانواده را فراهم کند.
وی با ذکر اینکه در اکثر خانوادههای مناطق حاشیهنشین اقتدار پدر خانوادهها بهدلیل مشکلات اقتصادی و نداشتن کار بین سایراعضای خانواده زیر سئوال می رود می گوید: مردی که در روستا و در خانه خود همه کاره و تصمیم گیرنده بود یکباره وارد جامعه ای می شود که در آن زنان و فرزندان نقش پررنگی در تصمیم گیری های خانواده دارند. بنابراین اختلاف فرهنگی ناشی از ورود به شهرهای بزرگ در کنار مشکلات معیشتی و بیکاری بر آسیب های رفتاری و اجتماعی در میان حاشیه نشینان دامن زده و شکاف زیادی با شهرنشینان ایجاد خواهد شد.
وی تصریح می کند: چالش دیگری که در مورد مناطق حاشیه ای صدق می کند، وجوداحساس محرومیت و تبعیض اجتماعی است. این احساس امروز در اکثر طبقات جامعه ما وجود دارد اما با این وجود در بین حاشیهنشینها این حس بیشتر است.
اقلیما با بیان اینکه این احساس تبعیض می تواند جرقه ای باشد برای اینکه در کنار سایر فشارهای اجتماعی و روانی، حاشیهنشینها را به افرادی خشن و معترض اجتماعی و سیاسی تبدیل کند می گوید: اصولا جمعیت زیاد، باعث ایجاد هیجان در بین انسان هایی که در آن محیط قرار دارند می شود. هنگامی که ماموران دولتی یا پلیس وارد چنین اتمسفری، با موضع گیری ساکنان این مناطق حاشیه نشین مواجه می شوند و حتی ممکن است مردم در قالب معترضین با آنها درگیر شوند. البته این شرایط تنها مختص ایران نیست بلکه در کشورهای دیگر نیز وجود دارد.
همچنین این آسیب شناس اجتماعی البته اعتقاد جالبی هم دارد. وی مدعی است که اتفاقاً امنترین مناطق شهرها برای تردد محله های فقیرنشین هستند. وی در توضیح ادعای خود می گوید: مثلاً اگر فردی در محلههای پایین شهر برای یک خانم مزاحمت ایجاد کند با واکنش مردم منطقه مواجه میشود. در حالیکه اگر در شمال شهر چنین اتفاقی رخ دهد معمولاً کسی دخالت زیادی نمی کند!به بیانی معتقدم هنوز انسانیت و مردانگی در مناطق فقیر شهر و از جمله همین حاشیه نشین ها زنده است.
این استاد دانشگاه ادامه می دهد: هنگامی که روی پدر و مادر خانواده فشار وارد میشود این فشارها بهصورت طبیعی به فرزندان نیز منتقل میشود و فرزندان نیز براساس همین فشارها از خود واکنش نشان میدهند. از سویی تعدادی از حاشیه نشین ها مدرک تحصیلی و تخصص دارند اما شغلی برای آنها وجود ندارد. چنین افرادی احساس تبعیض میکنند که دولت خدمات بیشتری به طبقات بالاتر جامعه میدهد، اما آنها از خدمات باکیفیت دولتی محروم هستند. همین عوامل باعث می شود که این طیف ها بعضاً دست به خشونت و یا انواع بزه های دیگر بزنند تا جایی که در بعضی از این مناطق حتی پلیس امکان حضور ندارد.