«روزان» – در روزهایی که صدای اعتراض مردم بلند شده است، رسانههای فارسیزبان خارج از کشور با بهرهگیری از سویه جانبدارانه صدا وسیما و همچنین محدودیتهای رسانههایی که نظراتشان با حاکمیت همخوان نیست، در مقام مرجعیت درحال استفاده یا سوءاستفاده هستند تا بتوانند خوراک موردنظرشان را به اذهان تزریق کنند. حال سئوال این است، چه باید کرد تا جامعه اخبار و تحلیلها را از رسانههایی دنبال کنند که مجوزشان را دولت ایران صادر کرده است؟! چرا سیستم با وجود هزینههای گزاف به این نتیجه نمیرسد که لازم است فضای رسانهای باز شود تا عامه مردم بتوانند اتفاقهای کشور را از رسانههایی که به کشورهای خارجی وصل هستند، دنبال نکنند؟
صدا و سیما صدای مخالف را هم پوشش بدهد
حسین کنعانیمقدم در همین رابطه درگفتوگو با «روزان» اظهارکرد: عصرحاضر، عصر ارتباطات و رسانه است و بههمین دلیل هر جامعهای که به این مقوله بیاعتنایی کند، بیشک هزینههایی گزاف را متحمل خواهد شد. در شرایطی که بخشی از مردم به سیستم انتقاد دارند با اعمال محدودیت برای رسانههای داخلی به خارجیها فرصت دادهایم تا به راحتی بتوانند اهداف و اغراضشان را به سرانجام برسانند.
این فعال سیاسی اصولگرا در ادامه گفت: تصمیمگیرانی که تصمیم به فیلترینگ گرفتهاند باید پاسخی قانعکننده به مردم بدهند و اگر فکر میکنند، کارشان فایده دارد باید فواید این تصمیم را به مردم تشریح کنند. در واقع آنها نمیدانند با اتخاذ چنین تصمیمهایی بین جامعه و حاکمیت فاصله میافتد که بهقائده این حالت اصلا خوب نیست و ضررهای عدیدهای میتواند داشته باشد.
کنعانیمقدم در پایان گفت: ای کاش صدا و سیماییها یک بار برای همیشه به این تصمیم برسند که صدای مخالف را هم پوشش بدهند تا از این طریق همه طیفها با هر سلیقهای که هستند، به جمع مخاطبان رسانهای که به نظام تعلق دارد، اضافه خواهند شد؛ آن زمان است که بیبیسی و ایراناینترنشنال و … با بودجههای کلان هم نمیتوانند در راستای ایرانهراسی قدمی هرچند کوچک بردارند.
سیستم، معترضین را خودی حسابکند
اسماعیل گرامیمقدم در گفتوگو با «روزان» فیلترینگ و سانسور را بدترین تصمیمی میداند که یک نظام سیاسی میتواند اقدام به آن کند. چون سانسور و فیلترینگ باعث میشود، جامعه به این ذهنیت برسد که سیستم حاکم و سیاستگذاران، بنای رویارویی با جامعه را دارد. با این توضیح که این نوع بدبینی، بدترین حالت در رابطه مردم با حاکمیت است.
این فعال سیاسی در ادامه گفت: اینروزها که مردم بههرحال مطالبههایی دارند و همچنین کشور تحتتاثیر مرگ دلخراش مهسا امینی مملواز التهاب است، پس بهتر است، فضای رسانهای آزاد شود تا مردم جذب نظرات رسانههای خارجنشین نشوند. در واقع سیستم باید معترضین را خودی حساب کند و اجازه ندهد از طریق مختلف به سوی بیگانهها هدایت شوند.
عضو حزب اعتماد ملی در پایان گفت: دنیا، دنیای رسانه است و بههمین دلیل هرحرکتی که بخواهد با این پدیده فراگیر مقابله کند، محکوم خواهد شد. اینکه در قرن ۲۱ بخواهیم دسترسی مردم را به اطلاعات آزاد محدود کنیم، خیالی واهی است که حتما نتیجه نخواهد داد.
مرجعیت رسانه چیست؟
در دورۀ کنونی هرروزه رسانهای جدید ظهور میکند و رسانههای موجود برای حفظ موقعیت و رقابت با تازهواردها تلاش میکنند تا مخاطبان خویش را حفظ کنند. «تغییر نیازها در زمانهای گوناگون همزمان با توسعۀ فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و سرعت پیشرفتهای علمی سبب شده است تا رسانههایی که نمیتوانند همگام با تحولات جهانی حرکت کنند و نیازهای مخاطبان خود را تأمین نمایند، مخاطبان خود را از دست داده و بهسرعت جای خود را به رقبا میدهند.» اما اینک مخاطب است که براساس ذائقۀ خود (در کنار دیگر عواملی که پیشتر به آنها اشاره شد) دست به انتخاب میزند. همچنین مصرف تولیدات رسانهها به امری فردی تبدیل شده است. «مصرف فردی رسانهها بخش بزرگ و فزایندهای از زندگی روزمرۀ مردم را پوشش میدهد و تفاوتهای این زمینه نیز به نحو نظاممندی با ویژگیهای فردی، موقعیتی و ساختاری برگرفته از نوع جامعه یا موقعیت اجتماعی برحسب سن، جنس و طبقه تا نگرش و عقاید و ارزشهای فردی مرتبط هستند.»
مرجعیت خبری و رسانهای به گزینشگری و امکان انتخاب مخاطبین اشاره دارد؛ «بیشتر افراد به چه رسانهای مراجعه و از آن استفاده میکنند؟ … بیشتر مردم چه رسانههایی را در زندگی روزانۀ خود انتخاب میکنند؟ چه موضوعهایی بیشتر موردعلاقۀ آنهاست؟ هر یک از افراد موضوعهای موردعلاقۀ خود را از چه رسانهای دنبال میکنند؟ آیا آنها بیشتر کاربر رسانههای جدید تحت فناوریهای نوین و اینترنت هستند یا همچنان رسانههای پیشین همانند مطبوعات، رادیو و تلویزیون نیازمندی آنها را تأمین میکنند؟ … رسانههای انتخابی آنها بیشتر در داخل کشور هستند یا در خارج کشور قرار دارند؟ مردم به چه رسانههایی یا به چه موضوعهایی در یک رسانه اعتماد دارند؟»
امروزه در مورد قدرت رسانهها که بهطور روزافزون زندگی فردی و اجتماعی را فرامیگیرند، تردیدی نیست. بسیاری از نظریهپردازان، نقش رسانهها را به نحوی تعبیر کردهاند که گویا وسیلهای کاری، برای حکومت بر افکار عمومی است. اما همانطورکه مانوئل کستلز اشاره میکند، توسعۀ فناوریهای جدید ارتباطی از عوامل تضعیف قدرت دولتها در دوران معاصر بوده است. سه عنصر خودمختاری، تنوع و جهانیشدن، زمینههای تکثر صدا و دریافت اطلاعات بیشتر برای جامعه را توسط رسانهها امری امکانپذیر ساخته است.