سپیده سالار: ـ
یکی از خوبیهای فضای مجاز در نهایت، پردهدری از شخصیت افراد و نمایان شدن پارادوکس و شقاق اساسی در ساختار ذهنی و سپس در رفتار آنها است، پارادوکسهایی که در فضای عادی بیرون، سعی بر پنهان کردن آنها در زیر نقاب دارند. این پارادوکسها نشانگر تضاد فکر و رفتار نیستند زیرا اصولا طرح چنین تضادی یک کذب است، بلکه درست نمایانگر تفکر بیمایهی آنها است که بیمایگی خود را به محض رویارویی با تخالف به روشنی آشکار میکند.
برای نمونه در فضای مجازی بر ملا شد:
* چگونه شاعر حساس و خوش سخن در رابطهی خصوصیاش خشونت و کتککاری میورزید.
*چگونه هگلخوان دوست دار فلسفه و اهل تفکر! دائم در حال ریدن بر سر و پس کلهی این یا آن مخالفِ خود است.
*چگونه مترجم مبارز و فعال کانون نویسندگان و قلمروی ادب و فرهنگ، در رویارویی با مخالف بناگاه به پستترین و بیادبترین مقرها سقوط کرده و آنجا را به خوبی فراخور حال و سرشت خود میبیند.
*چگونه نویسندهی دموکرات و روشنفکر و خوشفکر در برابر انتقاد بخود، منتقد را حوالهی پی کار خود میکند.
و صدها نمونه ی ریز و درشت دیگر…
با اینهمه، از آنجا که مشت نمونهی خروار است و مجاز تا حدودی بازتابی از جامعه، آیا نباید به مزخرف بودن سخنان و تظاهرات ادیبانه، شاعرانه و فیلسوفانه و دموکرات منشانه و روشنفکرانهی افراد تردید کرد و در شرایط عدم اعتماد عمومیای گیر کرد که اکنون خود را در آن مییابیم. در واقع پنهانیترین دغدغهی این افراد غرقه در کذب و عدم تعهد و مسئولیت، نوازش اگوهای متورم خودشان، و دسته و گروه جمع کردن، یعنی منافع خصوصی خودشان است.