کلاب والدای در مقاله ای با عنوان «سیاست خارجی فعال عربستان سعودی و مفهومی گسترده تر از امنیت در خاورمیانه» نوشت:
عوامل بسیاری سیاست خارجی یک کشور را به سمت انطباق و حرکت فراتر از ویژگیهای فعالیت دیپلماتیک معمول سوق میدهند و رویکرد آن را بازتعریف میکنند. بارزترین این عوامل عبارتند از: (۱) تغییر در محیط منطقه ای آن با توجه به فرصت ها و چالش هایی که ایجاد می کند و (۲) تغییر ادراک تصمیم گیرندگان نسبت به محیط خارجی و نسبت به موقعیت کشورشان در سیستم بین المللی.
از زمان قیامهای عربی و پیامدهای آن، فضای منطقهای عربستان سعودی شاهد دگرگونیهایی بوده است که چالشهای جدی برای بسیاری از کشورهای منطقه ایجاد کرده و آنها را به فراتر رفتن از سیاستهای سابق و اتخاذ مواضع و اقدامات برای مقابله با این چالشها و کاهش اثرات آن سوق داده است.
شاید برجستهترین این چالشهایی که پادشاهی با آن مواجه است، تلاش برای تغییر حکومت بحرین در سال ۲۰۱۱ باشد که با توجه به موقعیت بحرین و روابط قوی با عربستان اگر این اتفاق میافتاد یک تهدید واقعی برای امنیت ملی عربستان به شمار میرفت.
سالها بعد، عربستان سعودی با تهدید دیگری برای امنیت ملی خود مواجه شد: قدرت گرفتن انصارالله در یمن در سپتامبر ۲۰۱۱ که نشان دهنده گسترش نفوذ ایران در شبه جزیره عربستان بود، این تغییرات در محیط منطقهای پادشاهی با پذیرش چشمانداز بلندپروازانه ۲۰۳۰ پادشاهی همزمان شد که هدف آن تبدیل پادشاهی به «الگویی موفق و پیشرو در جهان در همه سطوح» است مشارکت های استراتژیک بین المللی یکی از برجسته ترین ارکان چشم انداز پادشاهی ۲۰۳۰ است که مستلزم سیاست خارجی فعال عربستان و به روی همه شرکای بالقوه به دور از همسویی و محورها است و این تمایل پادشاهی را برای ارتقای روابط خود با هند، چین و روسیه توضیح می دهد.
در بافت تاریخی سیاست خارجی عربستان، خواهیم دید که این اقدام نظامی یک مورد استثنایی بوده است، چرا که عربستان همواره روی آوردن به دیپلماسی را پذیرفته است. خطرات پیش روی عربستان ایجاب می کند که سیاست خارجی خود را با اتخاذ رویکردی محکم برای حفاظت از امنیت و منافع خود در زمانی که منطقه در آشوب به سر می برد و نظام های سیاسی را به فروپاشی تهدید می کند و دولت ها در معرض خطر فروپاشی قرار دارند، تطبیق دهد.
این تغییرات در محیط منطقه ای پادشاهی با پذیرش چشم انداز بلندپروازانه ۲۰۳۰ همزمان شد که هدف آن تبدیل پادشاهی به “الگویی موفق و پیشرو در جهان در همه سطوح” است.
مشارکت های استراتژیک بین المللی یکی از برجسته ترین ارکان چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان است که نیازمند سیاست خارجی فعال عربستان و باز بودن به روی همه شرکای بالقوه به دور از همسویی و محورها است و این نشان دهنده اشتیاق عربستان برای ارتقای روابط خود با چین، روسیه، هند و چند کشور دیگر به سطح مشارکت و در عین حال حفظ روابط سنتی خود با غرب است بدون اینکه اجازه دهد مانعی بر سر راه این مشارکت ها قرار گیرد.
علاوه بر این دو عامل اصلی: (۱) تغییرات در محیط منطقه ای و (۲) رهبری جدید که برداشت های متفاوتی را در بر می گیرد، عوامل دیگری در فعال کردن سیاست خارجی عربستان برای ایفای نقش های منطقه ای و بین المللی حضور دارند که انتظارات را از آن به عنوان یک بازیگر مهم برای رسیدگی به بسیاری از مسائل منطقه ای و بین المللی افزایش داد:
(اول) مناقشه اوکراین و تحریمهای بیسابقه غرب علیه روسیه و تأثیر آن بر احیای نفت پس از تلاشهای نافرجام غرب برای دور زدن آن با بهانه تغییرات اقلیمی. کشورهای غربی سعی کردند عربستان را متقاعد کنند که در تحریم روسیه شرکت کند و از هماهنگی با مسکو از طریق اوپک پلاس دست بردارد تا روسیه را از مهمترین منابع درآمد خود محروم کنند، اما با وجود محکوم کردن استفاده از زور برای حل مناقشه میان روسیه و اوکراین، آن ها از خودداری عربستان از مشارکت در بازی سیاسی سازی انرژی متعجب شدند.امتناع عربستان از مشارکت در تحریم ها دو چیز را نشان می دهد: (۱)تمایل عربستان به هم کاری با روسیه و (۲) منافع عربستان و موفقیت چشم انداز ۲۰۳۰ که نیازمند هماهنگی با روسیه و سایر کشورهای تولیدکننده نفت است و اینکه سیاست های تولید و قیمت را نمی توان تابع محاسبات سیاسی محدود غرب دانست.
(دوم) اظهارات مکرر دولت های متوالی ایالات متحده مبنی بر اینکه خاورمیانه اهمیت خود را از دست داده است و در اولویت های ایالات متحده عقب نشینی کرده است، اولویت هایی که به سمت شرق تغییر جهت داده اند تا بر رویارویی با چین به عنوان یک قدرت بزرگ در حال ظهور تمرکز کنند. این روند اعتقاد عربستان و سایر کشورهای منطقه را در مورد نیاز به تنوع بخشیدن به شرکا تقویت کرده است، زیرا منافع منطقه و کشورهای آن مستلزم عدم اتکا به مشارکت تاریخی غرب در شرایطی است که کشورهای غربی در حال گذراندن تحولات هستند. جهت گیری های بین المللی و شرایط داخلی آنها که اعتماد آنها را به عنوان شرکای قابل اعتماد ضعیف می کند.
(سوم) ضعف ناشی از حوادث بهار عربی برای بسیاری از کشورهای عربی مانند عراق و سوریه و عقب نشینی قدرت های منطقه ای مانند مصر، مسئولیت کشورهایی با توانمندی و اعتبار مانند عربستان را برای تحمل بار احیای ثبات در منطقه، جلوگیری از زوال بیشتر و حفظ انسجام عربی در برابر مداخلات منطقه ای شدید، به ویژه از سوی ایران، و مقابله با شبه نظامیان افراطی و سازمان های تروریستی افزایش داده است.