روزان: ۱۳ آگوست به عنوان روز جهانی اهدای عضو امسال مصادف شده است با ۳۱ اردیبهشت. این روز در ایران در حالی فرا می رسد که کشورمان در بین کل کشورهای آسیایی، رتبه اول اهدای عضو را دارد، گرچه همچنان با جایگاه جهانی مناسب فاصله داشته و رتبه سیویکم را داراست و سالانه بیش از ۷هزار عضو قابل پیوند از افراد مرگ مغزی به دلیلعدم رضایت خانوادهها به اهدا، به خاک سپرده میشود…آن هم در شرایطی که حدود ۳ هزار نفر از آنها قابلیت اهدای عضو دارند.
این در حالی است که بیشتر از ۲۵ هزار نفر در ایران، در صف پیوند عضو هستند که از این تعداد روزانه حدود ۱۰ نفر به دلیل نرسیدن عضو مناسبِ پیوند فوت میکنند و دلیلش هم نبود عضو است. دلیل نبود عضو هم این است که خانوادههای افراد مرگ مغزی، به اهدای اعضای عزیز خود رضایت نمیدهند. این در حالی است که هر فرد مرگ مغزی میتواند ۸ نفر را از مرگ حتمی نجات دهد.
درباره تاریخچه نامگذاری این روز اظهار کرد: امام خمینی (ره)، فتوای شرعی مجازبودن اهدای عضو از افراد مرگ مغزی را ۳۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۸ صادر کرد و این فتوا پس از توضیحات دکتر ایرج فاضل صادر شد و به همین دلیل این روز به عنوان روز ملی اهدای عضو انتخاب شد.
در همین راستا نخستین لایحه پیوند اعضای بیماران مرگ مغزی در سال ۱۳۷۲ به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد و چهار سال پس از آن آییننامه مرکز دیالیز و پیوند اعضا تدوین شد. پس از طی تغییر و تحولات بسیار در سال ۱۳۸۱ شبکه فراهمآوری اعضای پیوندی در کشور شکل گرفت.
دکتر امید قبادی_ نایبرئیس هیاتمدیره انجمن اهدای عضو ایرانیان درباره میزان مرگومیر افراد نیازمند پیوند عضو در لیست انتظار پیوند، توضیح داد: بررسیها حاکی از آن است که هر دو تا سه ساعت، یک بیمار نیازمند پیوند عضو، جان خود را در لیست انتظار دریافت عضو، از دست میدهد و این در حالی است که سالانه حدود ۶هزار تا ۷هزار عضو سالم قابل اهدا از افراد مرگ مغزی در کشور به خاک سپرده میشوند.
وی ادامه داد: سالانه حدود ۳هزار تا ۴هزار مرگ مغزی با اعضای مناسب پیوند وجود دارد ولی فقط یک سوم این افراد به اهدای عضو رضایت میدهند. فرهنگ اهدای عضو ریشه در نوعدوستی و ایثار دارد و به طور قطع، ایثار و نوعدوستی در میان ایرانیها رایج است؛ اما نکته آن است که «بازگشت ناپذیری مرگ مغزی» را باور نکردهاند و این موضوع در جامعه نهادینه نشده است. به دلیل اینکه بازگشتناپذیری مرگ مغزی در جامعه نهادینه نشده، دو سوم خانوادههایی که یک نفر از عزیزان آنها دچار مرگ مغزی میشود به پیوند عضو رضایت نمیدهند.
قبادی توضیح داد: هنگامی که زمان کسب رضایت از خانواه بیمار مرگمغزی طولانی میشود، فقط کلیهها، کبد، روده بزرگ و لوزالمعده برای پیوند مناسب است و به دلیل اینکه فرایند کسب رضایت برای پیوند عضو در کشور طولانی میشود، فقط یک درصد بیماران نیازمند پیوند ریه عمل میشوند و همچنین میزان عمل پیوند قلب از افراد مرگ مغزی حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد است. به دلیل اینکه خانوادههای افراد مرگ مغزی نسبت به انجام عمل پیوند عضو دیرهنگام رضایت میدهند، میزان پیوند عضو در کشور نسبت به کشورهایی که در این زمینه فعالیت کردهاند، کمتر است.
۳ ضلع تشکیلدهنده پیوند عضو
وی با بیان اینکه پیوند عضو از سه ضلع تشکیل میشود، تصریح کرد: «علم»، «تجهیزات و امکانات» و «فرهنگ» سه ضلع تشکیل دهنده پیوند عضو هستند. علم که پایه و ضلع اول پیوند عضو به حساب میآید و ۲۰ درصد در نجات جان بیماران نقش دارد. میزان سهم تجهیزات و امکانات در حفظ نجات بیماران پیوند عضو حدود ۳۰ درصد است؛ اما سهم فرهنگ در این میان از دو ضلع دیگر بیشتر است. نقش رسانه، سازمانها و نهادهای فرهنگساز، نقش نامآوران عرصههای فرهنگ، علم، ادب و هنر کشور ۲.۵ برابر نقش پزشکان است.
ضرورت آمادگی جامعه برای پیوند عضو
او ادامه داد: پیوند عضو، یک کار تکنولوژیک و علمی است و در صورت در دسترس بودن عضو قابل پیوند انجام میشود؛ اما موضوع این است که جامعه برای رضایت پیوند عضو آمادگی داشته باشد. هنگامی که پیوند عضو در یک کشور پیشرفت نمیکند نباید مسئولان حوزه سلامت را به چالش کشید، بلکه تمام مسئولان حوزه فرهنگ، خیرین، حامیان و نامآوران عرصههای مختلف باید پاسخگو باشند. شرایط میبایست به نحوی باشد که فرهنگ مردم ایران در ارتباط با مرگ مغزی مانند مردم اسپانیا باشد و مرگ مغزی را مرگ حتمی قلمداد کنند.
۸ عضو قابل اهدا
نایبرئیس هیاتمدیره انجمن اهدای عضو ایرانیان درباره مرگ مغزی گفت: در مرگ مغزی، خونرسانی داخل مغز به طور کامل متوقف میشود؛ به همین دلیل پس از مدتی مغز متلاشی میشود؛ سلولهای مغزی میمیرند و گردش خون برای فرد مرگ مغزی را با استفاده از لوله اکسیژن میتوان برای چند روز حفظ کرد. هشت عضو بدن قابل اهدا هستند و میتواند جان هشت نفر را نجات دهد. من از خانوادههای افراد مرگ مغزی میخواهم به جای اینکه اعضای عزیزان خود را به خاک بسپارند، با این اعضا، جان بیماران نیازمند پیوند عضو را نجات دهند.
وی افزود: مغز در افرادی که در کما به سر میبرند سالم است و این افراد فوت شده قلمداد نمیشوند. فرد مرگ مغزی در نهایت به مدت ۱۴ روز به وسیله دستگاهها قابل نگهداشتن است. من به عنوان یک پزشک میگویم که فرد مرگ مغزی و فردی که در کما به سر میبرد از روی ظاهر قابل تمایز نیستند و وضعیت آنها با معاینات پزشکی تشخیص داده میشود. من از مردم میخواهم که تشخیص میان کما و مرگ مغزی را به پزشکان واگذار کنند، همانطور که تشخیص بین بیماری آپاندیسیت یا التهاب کیسه صفرا را به پزشکان واگذار میکنند.
تاسف بعد از گذشت زمان طلایی
یکی از دلایل عدم رضایت خانوادهها به اهدای عضو عزیز مرگ مغزیشان، بیاطلاعی از تفاوت مرگ مغزی و کما است. خیلی از آنها تصور میکنند عزیزشان تنها در کما فرو رفته و بالاخره چشم باز میکند و به زندگی برمیگردد. اما دکتر فریبا قربانی، قائم مقام واحد فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در گفتگویی که پیش از این با همشهریآنلاین داشت، گفته بود: هیچ امکانی برای بازگشت افراد مرگ مغزی به زندگی وجود ندارد. مرگ مغزی و کما آن قدر به هم شبیهاند که ما تشخیص مرگ مغزی را بر عهده هر پزشکی نمیگذاریم. پزشک تشخیص باید کاملا خبره باشد.
به گفته دکتر قربانی، تازه بعد از تشخیص آن پزشک، ۴ پزشک دیگر با حکم وزیر بهداشت برای تشخیص نهایی و تایید تشخیص پزشک قبلی بر بالین فرد مرگ مغزی حاضر میشوند. یعنی اعلام مرگ مغزی به خانوادهها به این آسانی صورت نمیگیرد. و خب طبیعی است که بسیاری از خانوادهها هم اطلاعی از تفاوت کما و مرگ مغزی ندارند و برای همین باور نمیکنند.