فرار محمدرضا عبدی و هماردوگاهیاش زاگرس میرانی در اول فروردین ١٣۶٢ از اردوگاه موصل، تنها فرار موفق اسیران ایرانی از اردوگاههای عراقی بود… زاگرس میرانی در سکوت و در حالی که با بیماریهای جسمی و روحی ناشی از شکنجههای دوران اسارت دست و پنجه نرم میکرده در یکی از آخرین روزهای بهار ١٣٨٢ از خانهاش خارج شد و دیگر بازنگشت و حتی جنازهای هم از او یافت نشد.
چندی پیش بالاخره موقعیتی دست داد و فیلم سینمایی «شماره ١٠» به نویسندگی و کارگردانی حمید زرگرنژاد را دیدم. موضوع قابل تاملی داشت؛ اسارت و فرار اسیر جنگی. به نظرم آمد نزدیکترین تصاویر به واقعیت اسارت را در میان همه فیلمهایی است که تاکنون دیدهام، روایت میکرد. فیلم با همه صحنهها و ریزهکاریهایش دو نکته را هم در ذهنم شکل داد: نخست اینکه آیا اساساً فیلم میتواند به عنوان یک منبع تاریخی شناخته شود و حتی در پژوهشهای تاریخی مورد توجه قرار گیرد؟ و نکته دیگر اینکه اساساً فرار چه جایگاهی در اندیشه و منطق رزمندهی اسیر ایرانی در جنگ عراق علیه کشورمان داشته است.
فیلم یا هر نمایشی از این دست (مثل تئاتر یا تلهتئاتر) اساساً نمیتواند به عنوان یک منبع تاریخی شناخته شود و پیرو آن نمیتوان در پژوهشهای تاریخی به آن استناد کرد، چراکه منابع تاریخی اگرچه خودشان هم روایت و قرائتی از یک واقعیت تاریخی هستند، اما بعد از آنکه در بوته راستیآزمایی قرار گرفتند، میتوانند بخشی از رخداد واقعشده را بیان کنند و پژوهشگر تاریخ را به سمت کشف بخشی از حقیقت، همراه با برخی جزئیات راهنمایی کند و این مهم در تبیین موضوعات تاریخی اهمیت بسیار دارد. اما در فیلمهای سینمایی یا هر نمایشی چون آن، جزئیات تاریخی برای کشف واقعیت مقرون به حقیقت در نظر نمیآید، جز اینکه بخواهد بر جذابیت بصری فیلم بیفزاید و مخاطب را با خود همراه کند.
در واقع فیلم سینمایی میکوشد با جلوههای بصری و تکنیکهای نمایشی مخاطب بیشتری جذب کند، از این رو میتوان ملاحظه کرد که نویسنده یا کارگردان یا هر صاحبصلاحیتی در فیلم برای انتقال مفهوم خود به مخاطب، جزئیاتی را از فیلم کم یا بدان اضافه کند، یا چند موضوع را در هم بیامیزد، یا موضوع پیش پا افتادهای را پر و بال دهد و بپروراند یا صحنههای هیجانی، عاطفی و احساسی به فیلم بیفزاید و این همه به منظر و نظر دستاندرکاران فیلم بستگی دارد، آنچنان که میتوان در فیلم سینمایی «شماره ١٠» این موارد را مشاهده کرد. در این میان اما میتواند فیلم را به مثابه یک ابزار آموزشی در نظر گرفت یا وسیلهای برای انتقال مفهومی معرفی کرد و این مهم یکی از کارکردهای اصلی فیلم و سینماست.