گروه سیاسی: تهران و واشنگتن این روزها به نقطه تمرکز بسیاری از دیپلماتهای جهان بدل شدهاند. این بار خبری از مذاکرات رودرو در هتلهای لوکس وین نیست و این پیغامهای مکتوب است که با واسطهگری اروپا بین دو پایتخت رد و بدل میشود. بعد از نزدیک به یک هفته سکوت خبری، جواب واشنگتن دو روزی هست که به تهران رسیده است و مطابق انتظار در سکوت خبری و رسانهای در حال بررسی است.
در این میان رسانههای مختلف جهان به گمانهزنی در مورد محتوای پیامها مشغولند. گمانهزنیهایی که انتشار هر کدام در رسانهها به نوسانات ارز در بازارهای تهران دامن میزند. در حالی که در آستانه پاسخ آمریکا قیمت دلار در کف کانال ۲۸ هزار تومان بود با رسیدن پیام واشنگتن به تهران و روشن شدن این نکته که پاسخ یک «بله» سر راست نیست ، بار دیگر دلار سیر صعودی به خود گرفته و حالا در سقف کانال ۲۹ هزار تومان ایستاده است.
علاوه بر دیپلماتها و بازارهای تهران اما گروه دیگری هم درگیر مذاکرات هستهای هستند و آن هم سیاستمداران جناحهای مختلف هستند. در واشنگتن رقابتهای انتخاباتی برای کنگره آغاز شده است، اما هنوز خبری از مخالفت پرسر وصدای جمهوریخواهان با برجام نیست. در تهران اما رقابت انتخاباتیای شروع نشده است. کار یکسره در دست اصولگرایان است و اصلاحطلبان و میانهروها هم بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در رخوت هستند. اما گروه منتقد که حالا به اپوزیسیونی بی نفوذ و قدرت مبدل شده است، چه رویکردی را باید در قبال این مذاکرات در پیش بگیرد؟
میانهروها و برجام: تنها دستاورد و شیرازه هویتی
برجام برای نیروهای میانهرو در ایران تنها یک قرارداد در سیاست خارجی نیست. گزافه نیست اگر بگوییم که برجام شیرازه هویت و محور اتحاد تمام نیروهای میانهرو در ایران بوده است. بیهوده نیست که در روزهای آفتابی برجام ائتلاف میان اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو بهتر از هر زمان دیگری پیش رفت و در چند انتخابات به پیروزی رسید. با فروریختن برجام و خروج ترامپ از آن اما کار چنان برای این ائتلاف گره خورد که هیچ گاه گشوده نشد. نخست ائتلاف از هم پاشید و بعد از آن تک تک نیروهای تشکیلدهنده این ائتلاف بودند که در فضای سیاسی ایران نیست و نابود شدند. در حالی که دیگر نه در حاکمیت جایی داشتند و نه در میان بدنه اجتماعی خود صاحب وجههای بودند.
اصولگرایان تندرو هم در ایران برجام را به یک هدف مشخص در سیاست بدل کردند و تا توانستند آماج حمله قرار دادند. آنها در مجلس یازدهم و با تصویب قوانینی نقش بسیار مهمی در ناکام گذاشتن دولت روحانی در احیای برجام داشتند و به خوبی شیخ دیپلمات و رفقایش را ناکام کردند.
در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، دو دیدگاه در میان نیروهای میانه رو ایران وجود داشت. دیدگاه اول معتقد بود که باید از صحنه کنار رفت تا اصولگرایان خود در مواجه با مشکلات واقعی کشور ناگزیر باشند که برخی اصلاحات ضروری از جمله سامان دهی روابط با غرب را بپذیرند. این گروه معتقد بودند که اصولگرایان تندرو تا زمانی که خود کاملا در قدرت نباشند و امور را در قبضه نگیرند، اجازه نخواهند داد که هیچ تغییر ضروریای هم صورت بگیرد. از منظر این عده ادامه اصرار برای حضور در قدرت تنها به مجادلات سیاسی و برخوردهای سختتر با اصلاحطلبان و میانهروها و از بین رفتن بیشتر وجهه آنها میانجامید.
گروه دوم اما اعتقاد داشتند که اصولگرایان تندرو نه میخواهند و نه میتوانند که این اصلاحات ضروری را صورت دهند و کنار کشیدن میانهروها هم تنها آنها را از دردسر رقیب خلاص خواهد کرد و هیچ آورده دیگری نخواهد داشت. این دسته اعتقاد داشتند که باید در صحنه رقابت انتخاباتی باقی ماند و حتی بعد از رد صلاحیت نیروهایی مانند علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری هم قصد داشتند که با عبدالناصر همتی کار خود را جلو ببرند که البته با مخالفت شدید بدنه سیاسی و بیاعتنایی بدنه اجتماعی خود مواجه شدند و کاری از پیش نبردند.
در طول ماههای گذشته دسته دوم مدام در محافل سیاسی و گاه در نوشتههای خود در شبکههای اجتماعی به دسته اول گفتهاند که آن گشایش و آن تن دادن اصولگرایان تندرو به اصلاحات ضروری بالاخره کی از راه خواهد رسید؟ وقتی که روزهای دست یافتن به توافق در روزهای پایانی سال ۱۴۰۰ نزدیک بود، به نظر میرسید که دسته اول در حال غلبه هستند. اما توافق احتمالی به راحتی از هم پاشید تا معتقدان به حضور به هرقیمت در عرصه رقابت سیاسی در ماههای اخیر دست بالا را داشته باشند.
جنگ اوکراین که به نظر میرسید توافق هستهای را باز هم دور از دسترس کرده است، به نحو عجیبی و در معادلات شلوغ و در هم و برهم این روزهای جهان اما به انگیزهای برای میانجیگری بدل شده است. تلاش ضعیف و ناامیدانه اتحادیه اروپا اما به طرز عجیبی به رضایت طرفین منجر شده است. دولت بایدن در آمریکا و هسته سخت قدرت در ایران به مذاکرهای طاقتفرسا و دقیق با هم مشغولند. با هزاران مولفه مختلف و بازیهای روانی و جنگ رسانهای و حتی درگیری نیابتی نظامی در سوریه.
اصولگرایان تندرو سکوت کردهاند. کیهان به عنوان اصلیترین و قدیمیترین و موثرترین ارگان رسانهای و سیاسی آنها البته همچنان با خشم از غرب سخن میگوید و برای میانهروها خط و نشان میکشد اما روشن است که اصل تصمیم برای مصالحه درجای دیگری گرفته شده است و خواهد شد. سوال اینجاست که در این شرایط میانهروها باید دقیقا چه کاری انجام دهند. آنها که تمام اعتبار و سرمایه سیاسی خود را در قماری باختند که بر سر برجام کرده بودند، حالا میبینند که رقیبانشان در حال مصالحه بر سر همان برجام هستند. حالا چه کار باید کرد؟
آقایان لطفا سکوت کنید!
اصولگرایان تندرو توان و انرژیای بی پایان و تمام نشدنی برای مجادله سیاسی آن هم به قصد حذف کامل حریف و رقیب سیاسی و نابودی او در عرصه سیاست دارند. با توان بی پایان مالی، هزاران کادر سیاسی تمام وقت، رسانههای انبوه ،تریبونهای بیشمار و… . علاوه بر همه این امکانات آنها اراده کاملی برای اعمال تمام این قدرت علیه میانهروها داشتهاند و دارند و نشان دادهاند که رقابت سیاسی برای آنها بازی مرگ و زندگی است که در آن تنها به مرگ رقیب آن هم به هر قیمت رضایت میدهند. در منظومه فکری آنها، میانهروها شر مطلق هستند. ادبیات به کار رفته در مورد رقیب سیاسی که آنها را نفوذی و موذی و عامل بیگانه و خائن و … می داند و خطاب میکند تنها کلماتی برای تبلیغات نیستند، باور قلبی و ایدئولوژیک جریان اصولگرای تندروست. آنها مرزی برای حمله و بیمی از هیچ مصلحتی ندارند.
برجام برای آنها یک جریان حیثیتی بوده است. هر نوع گردش در این زمینه کار آنها را در نزد هوادارانشان هم دشوار خواهد کرد در این شرایط هر نوع ابراز نظر و موضعگیری از سوی میانهروها چه تشویق برای به ثمر رساندن برجام و چه یادآوری دشمنی گذشته اصولگرایان با برجام، تنها یک حاصل دارد؛ حمله سخت تر آنها و در شرایط بحرانی حتی به خطر انداختن احتمال توافق.
اصولگرایان تندرو که حالا قدرت را به تمامی در اختیار دارند، به تشویق و آفرین گفتن اصلاحطلبان و میانهروها نیازی ندارند و از آن خشنود هم نمیشوند. به کوچکترین تحرک و به خصوص طعنه و کنایه سیاسی آنها هم چنان بدبین هستند که ممکن است هر تصمیمی در سیاست خارجی را برای از رو بردن حریف به تعویق بیندازند و ناقص بگذارند. آنها از تبعات تصمیماتشان باکی ندارند و پای آن می ایستند در این شرایط اگر اصلاح طلبان و میانهروها خواهان احیای برجام هستند، به نظر بهترین کار این است: سکوت کنید!