گروه سیاسی- با گذشت چند روز از سقوط حکومت بشار اسد گمانه زنیها درباره آینده سوریه همچنان ادامه دارد. اما بیانیه تحریرالشام مبنی بر اجبار نکردن در پوشش زنان و همچنین گماردن برخی از اعضای موجه دولت بشار اسد برای ادامه کار با معارضین نویدبخش این موضوع است که میشود به آینده سریه امیدوار بود هرچند که برخی تحلیلگران بر این باورند که باید صبر کرد و دید که ابومحمد جولانی و مخالفان اسد برای ادامه کار چه برنامههایی دارند. اما آنچه برای کشور ما در درجه اول حائز اهمیت است این گذاره است که عاقبت همکاری بین تهران و دمشق به چه شکل دنبال خواهد شد. برخی رسانهها در این مدت ضمن احساس نگرانی نسبت به از بین رفتن جبهه مقاومت در سوریه نوشتند که ««آسیبهای وارد شده بر پیکر مقاومت را نباید انکار کرد و مسکن دروغین تزریق نمود تا دردها عیان نشود و کسی پی درمان نرود.»
روزنامه اصولگرای جوان در همین خصوص در شماره روز ۲۰ آذر خودش نوشت: «قابل انکار نیست که سوریه همواره یکی از اضلاع مهم محور مقاومت و راه مواصلاتی اعضای محور مقاومت با یکدیگر بوده است و در واقع، یکی از مؤلفههای ارزشمندی سوریه برای ایران همین ظرفیت بوده است؛ لذا نگرانیها برای محور مقاومت پس از سقوط دولت سوریه بیراه نیست و ما نباید این آسیب را انکار کنیم.»
این روزنامه نزدیک به سپاه تاکید کرده که «در عین حال ساختار محور مقاومت، چون فرد محور و دولتمحور نیست، پس از فقدان سوریه با اختلال متوقف کننده مسیر مواجه نمیشود. مدل مقاومت همیشه اینگونه بوده که، چون رودی در مسیر دریا همیشه راه خود را با وجود همه سنگاندازیها پیدا خواهد کرد. این ادعا خالی از مستند نیست، بلکه ادامه راه مقاومت در یمن پس از حملات ائتلاف غربیها و محاصره همه جانبه دلیل حرف ماست.»
اما با این همه، اسد تا روز آخری که در کاخ ریاست جمهوری بود، تحت تأثیر وعده های امارات از ایران فاصله گرفت. او احساس میکرد اگر دوران جنگ را با ایران و روسیه پیش برد، دوران صلح را می تواند با اعراب و روسیه پیش ببرد، اما نتیجهی این سیاست مشخص شد. فارغ از آنکه تحولات داخل سوریه نهایتا به جنگ داخلی تبدیل یا در قالب مکانیزمی مسالمت آمیز، منجر به تسلط نظام جدید بر امور کشور شود، مهم برای ایران و جبهه مقاومت آن است که از این پس چه رویکردی را در قبال معادلات منطقه ای و جهانی دنبال کنند؟
حسن بهشتی پور در گفتوگو با سایت اصولگرای نامه نیوز درباره رویکرد منطقه ای ایران و مقاومت پس از سقوط نظام اسد گفت: خاورمیانه دستخوش شکل گیری نظم جدیدی است و سقوط اسد نقطه عطف این نظم جدید محسوب می شود. اگر در نیم قرن گذشته، هر دهه شاهد اتفاق مهمی در منطقه بودیم، در سال های اخیر فاصله بروز و ظهور اتفاقات به یک سال کاهش یافت و حالا به نظر می رسد هر ماه باید منتظر یک اتفاق مهم در منطقه بود. البته مشخص نیست که در نهایت خاورمیانه با نظم جدید به چه سمت و سویی می رود چون با طوفانی از اتفاقات مواجه هستیم و همچنان در دوران گذار به سر می بریم.
وی سقوط نظام اسد را برای ایران نامطلوب خواند و افزود: پل ارتباطی ایران با جبهه مقاومت از دست رفت و حالا باید ایران و مقاومت برای حفظ کانال های ارتباطی دنبال راه های جایگزین غیر از سوریه باشند.
این کارشناس مسائل سیاست خارجی تقابل نظامی ایران و مقاومت با گروه های مخالف اسد را اشتباه خواند و یادآور شد: اگر از سال ۲۰۱۱ به بعد ایران با مجوز دولت مرکزی دمشق اقدامی در سوریه انجام داد فقط برای این بود که به گروه های مقاومت در مقابل اسرائیل کمک برساند اما این روزها سوریه حکم باتلاق را دارد و در بی نظمی محض به سر می برد بنابراین ورود نظامی به سوریه می تواند هزینه های سنگینی را از لحاظ مادی و معنوی به ایران تحمیل کند.
وی با بیان اینکه منافع ملی ما با جنگیدن تأمین نمی شود، افزود: تنها راه حل پیش روی ایران دیپلماسی است که می تواند در سه مسیر کار کند. نخست راه های جایگزین برای ارتباط گیری با گروه های مقاومت پیدا کند؛ دوم در قالب مذاکرات چندجانبه با ترکیه، آمریکا و روسیه برای برقراری نظام سیاسی مبتنی بر رأی مردم در سوریه همکاری کند. سوم با حاکمیت جدید سوریه راه هایی را برای گفتگو و روابط دیپلماتیک بگشاید چون به صلاح ماست که روابط مان با دمشق حفظ شود.
بهشتی پور گفت: درست است که اسرائیل و آمریکا از سقوط نظام اسد در درجه نخست سود بردند اما آیا آمریکا و اسرائیل پشت صحنه این اتفاق بودند؟ این موضوع محل تردید جدی است. آینده سوریه مبهم است و هنوز کسی نمی تواند ارزیابی روشنی درباره وضعیت آینده این کشور ارائه کند.