گروه سیاسی- ترامپ در نخستین اقدام پس از پیروزی در انتخابات آمریکا گفت که در دولت جدیدش از نیکی هیلی و مایک پمپئو استفاده نخواهد کرد. اقدامی که با واکنش بسیاری از رسانهها و تحلیلگران در آمریکا و ایران روبرو شد و برخی از آن به عنوان نشانهای در جهت کاهش تنش بین ایالات متحده و جمهوری اسلامی یاد کردند.
احمد زیدآبادی در یادداشتی کوتاه در تلگرام نوشت: «دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا اعلام کرد که در دولت جدید خود از مایک پمپئو استفاده نخواهد کرد.
حداقل برای من خبر خوبی است! پمپئو در زمان حضورش در رأس وزارت خارجۀ آمریکا در دولت قبلی ترامپ، نقش “خدمتگزار” ساکنان شهرکهای یهودینشین در کرانۀباختری را به عهده گرفته بود و بدون هر نوع شرم و حیایی، قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل در مورد فلسطین را طبق میلِ مجانینی چون بنگویر و اسموتریچ تفسیر میکرد. حتی منکر اشغالی بودن کرانۀ باختری شده بود!
پمپئو از این به بعد، وقت بیشتری برای حضور در نشستهای سازمان مجاهدین خلق دارد! سازمانی که روزگاری خود را به عنوان “پیشتاز دفاع از حقوق فلسطینیها” معرفی میکرد و اینک عمده دستاورد و افتخار سیاسیاش، جلب حمایت ضدفلسطینیترین چهرههای بازنشستۀ ایالات متحده است!»
مایک پمپئو وزیر خارجه سابق آمریکا در آخرین گردهمایی ترامپ قبل از روز انتخابات سخنرانی و گفته بود: ترامپ حلقه آتش [ایران] در منطقه را از بین خواهد برد و از دوستان ما در اسرائیل حمایت خواهد کرد.
پمپئو تا همین چند روز قبل به عنوان نامزد بالقوه برای تصدی پست وزارت دفاع آمریکا در صورت پیروزی ترامپ بود که حالا از سوی ترامپ حذف شد.
اما پمپئو کیست و نبودنش در دولت آینده ترامپ و سیاستهای آمریکا چرا مهم است.
«مایک پمپئو» وزیر خارجه سابق آمریکا و مدیر سابق سیآیای (هر دو در دولت دونالد ترامپ) یکی از ایرانستیزترین سیاستمداران آمریکاست. پمپئو پس از خروج زودهنگام از دولت آمریکا با تکدورهای شدن ریاستجمهوری ترامپ، اقدام به انتشار کتابی تحت عنوان «هرگز کوتاه نیا: جنگیدن برای آمریکایی که عاشقش هستم.» کرد که به تجربیاتش در دوران خدمت در دولت آمریکا پرداخته است.
او پس از به قدرت رسیدن ترامپ نقش مهمی در تعیین سیاست خاورمیانه ای دولت وی داشت. به گفته خود او در کتابش، بعد از به قدرت رسیدن ترامپ و حضور در دولت وی، سعی داشته تا تمام مسیر اشتباهی که اوباما در قبال خاورمیانه و ایران اتخاذ کرده را اصلاح کند: «نیاز به برگشتن سریع از مسیر اشتباه (در این مورد، اشتباهات دولت اوباما) بلافاصله در سیاست ما در خاورمیانه مشخص شد. به غیر از کرهی شمالی، بزرگترین کاری که در اولین روزهای آغاز خدمتم در دولت داشتم، این بود که به تیم دولت کمک کنم دوباره قدرت آمریکا را در خلأی که دولت اوباما در منطقه به جا گذاشته بود، احیا کند. حمایت آمریکا از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با ایران، در سراسر منطقه اثر موجی و پیامدهای روبهافزایش، در قالب تقویت یک دشمن، داشت. توافق مذکور خطر بزرگی برای اسرائیل و آمریکا ایجاد کرد و اسرائیلیها احساس میکردند آمریکا به آنها خیانت کرده است. ایران نمیدانست از رشد اقتصادش پس از لغو تحریمها خوشحالتر باشد یا از اینکه پس از گذشت فقط چند سال کوتاه، چراغ سبز قانونی برای ساخت سلاحهای هستهای دریافت خواهد کرد.»
وی می نویسد: «مسئله فقط همین نبود. بشار اسد، دیکتاتور سوری مورد حمایت ایران، روسیه را به منطقه دعوت، و از تسلیحات شیمیایی علیه مردم خود استفاده کرده بود، و اوباما با نمایش ضعف و عقبنشینی از خط قرمز خودش در سوریه، پیام بدی به دشمنان آمریکا فرستاده بود. عراق و یمن تابع ایران بودند. لبنان هم همینطور. حزبالله، گروه شبهنظامی نیابتی ایران، هزاران موشک نقطهزن ایرانی ساخته و در مرز شمالی اسرائیل مستقر کرده بود. کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز، اگرچه سعی میکردند در انظار عمومی آرام به نظر برسند، اما از حمایت آمریکا از ایران وحشت کرده بودند. در حالت گارد مطلق بودند و اعتمادشان به آمریکا به پایینترین حد خود در تاریخ رسیده بود.
بنابراین، راهبرد خاورمیانهای ما به چند ستون کلیدی متکی بود: اتخاذ سیاستهایی که منعکسکنندهی این واقعیت اساسی باشد که «ایران بزرگترین دردسرساز خاورمیانه است»؛ احیای رابطه با اسرائیل؛ و تشکیل شراکتهای امنیتی جدید میان کشورهای خلیج فارس و اسرائیل.»
بنابراین ماموریت مهم پمپئو تغییر معادلات منطقه به ویژه معادلات رقم خورده بعد از بهار عربی بود. بعد از بهار عربی توازن قوا به نفع ایران و متحدان منطقه ای آن به هم خورده بود. مثلثی از ایران و جبهه مقاومت؛ محور اخوانی (قطر و ترکیه، مصر، تونس، لیبی) و محور عربستان، امارات و متحدان غربی آن را بعد از بهار عربی شاهد بودیم تا مقابل ایران و متحدان آن بایستند و روند حاکم را بر هم بزنند.
بر همین اساس، پمپئو نارضایتی خود از معادلات جدید را چنین ابراز کرده: «وظیفهی شمارهی یک من به عنوان مدیر سیآیای این بود که مطمئن شوم ابزارهای لازم برای مقابله با آیتالله و نوچههایش را داریم. اگرچه رئیسجمهور ترامپ اعلام کرد که مأموریت ما تغییر رژیم نیست، و من هم از این دستورالعمل پیروی کردم، اما میدانستم اعمال فشار بر رژیم، احتمال فروپاشی آن را بهشدت افزایش میدهد و به این ترتیب، مردم ایران میتوانند فرصت عادلانهای داشته باشند تا واقعاً خودشان بر خودشان حکومت کنند. مأموریت من در سیآیای این بود که اطلاعات دقیقی دربارهی عوامل کمککننده به ایجاد آن تغییر جمعآوری کنم؛ بفهمم چگونه میتوانیم نیروهای نیابتی ایران در منطقه را عقب برانیم؛ و راههایی برای تضعیف اقتدار رژیم ایجاد کنم.»
در راستای اهداف تعیین شده، پمپئو مخالفت با برجام را در دستور کار ویژه خود قرار داده بود. این در حالی بود که برای اعضای کابینه ترامپ مخالف خروج از آن بودند. موضوعی به مذاق پمپئو حوش نیامده بود و سرانجام زور او چربیده بود و ترامپ را مجاب به خروج از برجام کرد.
او در این زمینه می نویسد: تمام تیم امنیت ملی رئیسجمهور («جیم متیس» وزیر دفاع، «رکس تیلرسون» وزیر خارجه، و «اچ آر مکمستر» مشاور امنیت ملی) معتقد بودند که تصمیم درست، باقی ماندن در این توافق است. متیس و تیلرسون به رئیسجمهور میگفتند با اینکه توافق، عالی نیست، اما باز هم خروج از آن بیشازحد خطرناک است؛ و ممکن است به جنگ ختم شود.»
وی در خصوص نقش خود در زمینه خروج ترامپ از برجام می گوید: من زمانی که در کنگره بودم، تمام تلاشم را برای جلوگیری از انعقاد این توافق انجام داده بودم. حالا که دسترسی به اطلاعات بیشتری داشتم تا درکم را از توافق کامل کنم، حتی از آن زمان هم بیشتر مطمئن شده بودم که باید از این اشتباه برگردیم و از توافق برجام خارج شویم.
وی در فصل ششم کتاب خود روایت میانجیگری امانوئل مکرون بین ترامپ و روحانی و تقاضای او برای حلوفصل مسائل مرتبط با رفع تحریمها و بازگشت امریکا به برجام را بهتفصیل تعریف میکند.
او مینویسد: در اجلاس گروه هفت ِ رهبران جهان در اوت ۲۰۱۹ مکرون طرحی مبنی بر پیشنهاد شیوههای بازرسی سرزده و کاهش سطح غنیسازی در مقابل لغو تقریباً کامل تحریمهای ایران ارائه کرده بود. مکرون فکر میکرد میتواند رئیسجمهور را بدین «موافقت» متقاعد کند، اما من و بولتون ـ با کمک نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل ـ روی خنثیسازی نقشه مکرون کارکردیم. … رئیسجمهور و من میدانستیم که بازگرداندن مجدد تحریمها پس از لغو آنها سخت خواهد بود. تحریمها اهرم قدرتمند ما برای کنترل ایران بودند. ما نمیتوانستیم یک قدم هم پا پس بکشیم.»
همکاری گسترده پمپئو و موساد
دیدگاه پمپئو به رژیم صهیونیستی در این تعبیر وی از اسرائیل نمایان است: «وطن اعتقادی من». پمپئو به عنوان وزیر امور خارجه ترامپ در دور اول ریاست جمهوری، تعدادی از سیاست های دیرینه ایالات متحده، از جمله لغو توصیه های حقوقی از سال ۱۹۷۸ را که شهرک سازی های اسرائیل در کرانه باختری را «ناسازگار با قوانین بین المللی» اعلام کرد، تغییر داد. اکثر دولتهای غربی، مانند بریتانیا، میگویند شهرکسازیها و الحاق قدس شرقی توسط اسرائیل نقض کنوانسیونهای ژنو است و بنابراین غیرقانونی است.
پمپئو قبل از انتصاب به عنوان وزیر امور خارجه در سال ۲۰۱۸، مدیر سیا بود. او نقش مهمی در دولتی ایفا کرد که قدس (اورشلیم) را به عنوان پایتخت رژیم اسرائیل به رسمیت شناخت و سفارت آمریکا را از تل آویو به آن شهر منتقل کرد. این اقدام به طور گسترده از جمله توسط متحدان واشنگتن، به عنوان مانعی برای توافق نهایی بین اسرائیل و فلسطین مورد انتقاد قرار گرفت.
پمپئو بخشی از تیم دولت ترامپ بود که در مورد توافقنامه های عادی سازی توافقنامه های آبراهام بین اسرائیل و چندین کشور از جمله امارات متحده عربی، مراکش و سودان مذاکره کرد. او در آن زمان گفت که این توافقنامهها بخشی از تلاشهای دولت برای اطمینان از این است که «این دولت یهودی باقی میماند.» او گفت: «من مطمئن هستم که خداوند در اینجا کار می کند.»
بر این اساس پمپئو معتقد است اسرائیل سرزمین موعود او نیز هست و برای حفظ آن و از بین بردن دشمنان آن از جمله ایران و متحدان منطقه ای اش باید جنگید. او در جنگ غزه نیز با سفر به اراضی اشغالی خوشحالی خود از جنگ غزه را نشان داده بود و به رقص و پایکوبی با سربازان اسرائیلی در نزدیکی مرز غزه پرداخته بود.
همچنین پمپئو معتقد است مقابل ایران و متحدان آن نباید « یک قدم هم پا پس کشید.» بر همین اساس او در خصوص جنگ غزه می گوید: «ما روی حماس تمرکز میکنیم و فراموش میکنیم که مشکل اصلی در تهران و رهبری ایرانیان است. وقتی دولت بایدن درباره آتشبس گفتوگو میکند، حماس و تهران هیجانزده میشوند، و این برای آنها عالی است. آنها میتوانند همانطور که قول دادهاند، بارها این مسئله را تکرار کنند. این احمقانه است که درباره آتشبس صحبت کنیم. من درگیریهای دیپلماتیک را میبینم و فکر میکنم برای آمریکا چه حماقتی است که بپذیرد به آمریکا هزینه وارد کند، هزار و ۲۰۰ اسرائیلی کشته شوند، آمریکاییها گروگان گرفته شوند و دوباره به همین وضعیت فعلی برگردیم. این خطرناک است و ایرانیان از آن احساس پیروزی میکنند.»
با این توضیح به نظر میرسد مشخص شده که ترامپ چه مهره جنگ طلبی را کنار گذاشته و شاید این مقدمهای باشد بر سیاستهای جدید ترامپ برای خاورمیانه. هرچند که ذات آمریکا و نگاه آن به خاورمیانه تغییر نیافتنی است.