امام حسن (علیهالسلام) در سال ۶۶۱ میلادی، پس از شهادت امام علی (علیهالسلام)، به عنوان امام و رهبر مسلمانان در شرایطی تن به صلح با معاویه بن ابیسفیان داد که چندین عامل و نیز شرایط سیاسی، اجتماعی و نظامی در آن زمان بر رغبت امام به امضای معاهده ی صلح بسیار تأثیرگذار بود که در ادامه ضمن برشمردن این عوامل تلاش خواهم کرد برخی از مهم ترین آنها را با عوامل ترغیب کننده ی نظام به گفتگو با فرستاده ی ویژه ی امریکا به میزبانی وزیر امور خارجه عمان در مسقط(محل پیدایش و زایش ان شا الله صلح) مقایسه کنم؛ مذاکراتی که گویای این واقعیت است که در شرایط پر تنش و حساس کنونی هم، امکان گفت و گو و تفاهم میان دو کشور بشدت متخاصم هم وجود دارد و با این امید که شنبه گفتگوها در زمان مقرر و مهلت تعیین شده ی دو ماهه به انجام و فرجام مطلوب بُرد بُرد برسد.
۱- ضعف نظامی و اجتماعی: در زمان خلافت معاویه و پس از جنگهای داخلی و فتنههایی که در دوران امام علی (علیهالسلام) رخ داد، جامعه اسلامی به شدت دچار تفرقه و ضعف شده بودو جنگ جمل و صفین هم باعث ایجاد اختلافات عمیق میان مسلمانان شد و امروزه و در این زمان نیز از یک سو، نظام جمهوری اسلامی در بُعد آمادگی دفاعی و نظامی از زمان جنگ تحمیلی در بهترین شرایط بوده و مجهز و متکی به پیشرفته ترین جنگ افزارهای نظامی زمینی و دریایی و هوایی بویژه موشک های بالستیک دوربرد و نقطه زن شده است و بی شک وجود چنین تدارکات و آمادگی های بازدارنده ای در گرایش امریکا و بویژه ترامپ به گفتگو های دیپلماتیک حل منازعات بسیار موثر بوده است و از سوی دیگر، در کشور، عدم وفاق و انسجام گروه ها و جریانات سیاسی و نارضایتی اقشار مختلف از ناامنی روانی و اجتماعی، فضای نسبتا بسته سیاسی و فشارهای کمرشکن اقتصادی و … از جمله عوامل مهمی است که به رغم شعارهای کرکننده و تو خالی جریانات تندرو و رادیکالِ داخل کشور، انتخاب میز مذاکرات از سوی طرفین متخاصم بهتر از گزینه ی رویارویی نظامی خسارت بار و پر تبعات ارزیابی شد.
۲- تهدیدات معاویه: معاویه، که در آن زمان حاکم شام بود، با قدرت نظامی خود و با حمایت برخی از قبایل عرب، تهدیدی جدی برای امام حسن (علیهالسلام) محسوب میشد. او توانسته بود نیروهای زیادی را جمعآوری کند و با این وجود حتما انتخاب جنگ با معاویه و سپاه مسلّح و فریب خورده اش برای امام حسن (علیهالسلام) خطرناک بود. در این برهه از زمان هم، بی تردید تهدیدات پی در پی ترامپ که پیش از این با نادیده گرفتن برنامه جامع اقدام مشترک( برجام) به یک باره تمام تلاش های دیپلماتیک سه کشور اروپایی و چین و روسیه را نقش بر آب کرد و نیز ضرب الاجل دو ماهه ی ترامپ برای تعیین تکلیف چالش ها و مسائل مناقشه برانگیز دو کشور در چرخش ۱۸۰ درجه ای دستگاه دیپلماسی نظام موثر افتاد و چاره ای نماند جز یک نرمش شجاعانه، مصلحت طلبانه و حتما عقلانی در شرایطی که نظام بیش از هر زمان دیگر موقعیت و پایگاه اجتماعی اش را در ورطه ی افول روزافزون می دید.
۳- عدم حمایت کافی اغلب شیعیان: امام حسن (علیهالسلام) در آغاز حکومتش با عدم حمایت کافی از سوی یاران و پیروانش مواجه بود. برخی از کسانی که در کنار امام علی (علیهالسلام) بودند، در زمان امام حسن (علیهالسلام) به دلایل مختلف از او فاصله گرفته و حتی به مخالفت با او و تصمیماتش پرداختند تا جایی که به موکب امام معصوم حمله برده و بر پای مبارک حضرت، زخمی کاری وارد آوردند. به نظر راقم این سطور در این مقطع زمانی هم بسیاری از توده های مردم و حتی برخی از انقلابیون دو آتشه و بعضی از رزمندگان و ایثارگران بواسطه ی ناکارآمدی نظام، باندبازی، افزایش مفاسد اداری، اختلاس های نجومی برخی مدیران نالایق و فرصت طلب، نبود فضای باز سیاسی وعده داده شده و … تدریجا در سال های قبل، مخالفت خود را به نحوی با مواضع رهبری آشکار نموده و بعضا از طریق خطابه ها و نگاشته هایی تلاش کردند ایشان را نسبت به شرایط وخیم کشور و مواضع سرسختانه پر تبعات شان آگاه کنند پیش از آنکه جایگاه رهبری و ولایت فقیه در نزد مردم بیش از گذشته تنزل یابد.
۴- تلاش برای حفظ وحدت مسلمانان: امام حسن (علیهالسلام) با توجه به شرایط بحرانی آن زمان و برای جلوگیری از خونریزی بیشتر و حفظ وحدت مسلمانان، تصمیم به صلح گرفت. او بر این باور بود که صلح میتواند به حفظ جان مردم و جلوگیری از تفرقه بیشتر کمک کند.
و در این برهه از زمان و شرایط خطیری که کشور عزیزمان از هر سو با تهدیدات نظامی و جنگ های روانی پی در پی باتبعات سخت اقتصادی است و بیم آن می رود که شکاف بین دولت و ملت و امت و امام گسترش بیشتری یابد و زمینه ی بروز جنگ و رویارویی نظامی ایران و امریکا با تحریک رژیم سفاک و خونریز اسرائیل فراهم گردد، در چنین اوضاع و شرایط نامتعینی پذیرش گفتگو با امریکا، بی شک در راستای منافع و مصالح مردم رنجدیده و مصیبت زده ی کشور بوده و حتی در صورت توافقی نسبی بر سر میزان غنی سازی انرژی هسته ای هم، تضمین کننده ی صلح و آرامش در منطقه و جهان خواهد شد.
۵- شرایط گفتگو و صلح: در توافق صلح، معاویه متعهد شد که به عنوان خلیفه، حقوق اهل بیت (علیهمالسلام) را رعایت کند و بر اساس قرآن و سنت پیامبر (صلىاللهعلیهوآله) عمل کند. اما متأسفانه، او به این تعهدات پایبند نماند. بعد از انقلاب اسلامی هم در سال ۱۹۷۹، سران نظام جمهوری اسلامی ایران با برخی از سران کشورهای متخاصم از جمله امریکا در سال ۱۹۸۰ و بویژه در سال های ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ مقامات ایرانی تلاشهایی برای برقراری ارتباط و گفتگو با مقامات آمریکایی انجام دادند؛ البته این گفتگوها عمدتاً در راستای بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران بود و به معاهده و توافق مطلوبی ختم نشد؛ ولی درسال ۱۹۸۶ در خلال جنگ ایران و عراق، برخی مذاکرات غیررسمی موفقیت آمیزی بین ایران و آمریکا در مورد تبادل اسیران و کمکهای انسانی صورت گرفت و لذا به نظر می رسد چنانچه عزم رهبران سیاسی دو کشور بر ترک مخاصمه و برقراری ارتباطی محترمامه مبتنی بر رعایت اصول دیپلماسی و انسان دوستانه برای رفع چالش ها و مسائل بحران زای فی ما بین باشد می توان انتظار داشت برای نخستین بار پس از ۴۶ سال جنگ سرد و تبلیغات تخریب گرِ روابط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، شاهد توافقی عادلانه و صلح جویانه باشیم؛ توافقی بُرد بُرد که از منافع آن نه تنها دو نظام سیاسی سال ها متخاصم بلکه مردمان دو کشور نیز از مزایای آن، سالیانی چند بهره مند شوند.
در همین ارتباط کارل اشمیت گفته است« دوستی و دشمنی مقطعی اند» و لذا قرار نیست چالش ها و منازعات کشورها تا ابد الدهر ادامه یابد و حاج اسماعیل دولابی هم ضمن بیانات عرفانی اش در زمان تهاجم امریکا به عراق چه نیک می گفت: « ببینید در صلح چه خاصیت و نیروی عجیبی است؛ مثلا همین صدامی که تا دیروز حاضر نبودید سر به تن داشته باشد و پیوسته مرگش را از خدا طلب می کردید وقتی قطع نامه ۵۹۸ را پذیرفت و ناخواسته به صلح تن داد و در مقابل امریکای متجاوز قد َعلَم کرد بعضا در دل از خدا بقا و طول عمرش را طلب می کردیم تا شاید سربازان متجاوز امریکایی را زمین گیر و متلاشی کند و این روحیه ی مسالمت جویانه و نزدیکی بشر در پی هر صلح و سازشی در ما جان می گیرد»( نقل به مضمون).
به امید رفع ظلم و ستم در جهان و برقراری صلح و عدالت و آرامش برای ابناء بشر در هر سرزمین