سرپرست و رهبر ارکستر «نوای آفتاب» درباره اولین اجرای این گروه در سال جدید گفت: ما از تمام فرهنگهای دنیا قطعه داریم. قطعات ما ایرانی، آمریکایی و اروپایی هستند. نگاه ما کلیت قطعات جهانی است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، ارکسترهای خصوصی متعددی طی این سالها تاسیس شدهاند اما تنها برخی از آنها تا به امروز ادامه حیات دادهاند. دلیل انحلال ارکسترها به طور مسلم در ابتدا مقوله مالی و عدم وجود بودجه لازم است؛ چراکه روی پا نگه داشتن گروههایی چندین نفره مشمول هزینههای زیادی است؛ بخصوص اگر آنها در طول سال فعال باشند و علاوه بر تمرینات مستمر مقولاتی چون آموزش، برگزاری کارگاه و تولید را هم در دستور کار خود داشته باشند.
در میان ارکسترهای فعال حال حاضر تهران، ارکستر «نوای آفتاب» به رهبری امین سالمی شاید از بقیه نوپاتر است. این ارکستر قرار است در خردادماه امسال یک کنسرت بیکلام را روی صحنه ببرد. ارکستر «نوای آفتاب» سال گذشته دو کنسرت با کلام برگزار کرده که یکی از آنها با خوانندگی امیر رفعتی در سالن رویال هال هتل اسپیناس پالاس روی صحنه رفت.
اجرای اولین کنسرت ارکستر «نوای آفتاب» در سال ۱۴۰۳ بهانهای برای گفتگو با رهبر آن شد.
در ابتدا از فعالیتهایتان در زمینه تشکیل ارکستر «نوای آفتاب» بگویید. شما سالهاست در این عرصه فعالیت دارید.
ارکستر «نوای آفتاب» نسل دومی است که من از ارکستر آکادمیک تهران تشکیل دادم. در واقع نسل اولی که داشتم، ارکستر آکادمیک تهران بود.
ارکستر «آکادمیک تهران» بر چه اساس تشکیل شد؟
این ارکستر با قالب «ارکستر ملی» تشکیل شد. ارکستر «آکادمیک تهران» در بخش خصوصی اولین ارکستری است که در این چهارچوب و با عنوان ارکستر ملی، تشکیل شد. چون آن زمان فقط ارکستر سمفونیک تهران را داشتیم و ارکستر ملی که رهبری آن به عهده آقای فرهاد فخرالدینی بود.
تشکیل ارکستر «آکادمیک تهران» مربوط به چه مقطعی است؟
سال ۱۳۸۶ بود که ارکستر را تشکیل دادیم و در سال هشتاد و هفت، اولین اجرا را داشتیم. همان حدودها بود که آقای پیمان سلطانی ارکستر «ملل» را تشکیل دادند. البته رویکرد این ارکستر اجرای موسیقیهای جهانی بود؛ و خب موسیقی ایرانی هم بخشی از موسیقی جهانی است و آنها هم قطعاتی را اجرا میکردند.
از فعالیتهای ارکستر «آکادمیک تهران» بگویید.
من به اتفاق آقای بابک شهرکی و آقای حمید خزاعی ارکستر «آکادمیک تهران» را تشکیل دادیم و رویکردمان فقط «ارکستر ملی» بود. یعنی براساس ذهنیت خودمان نگاهی به ارکستر ملی داشتیم.
آن هم با مبنای آکادمیک و علمی؟
بله دقیقا. در آن مقطع الزامی را در نظر گرفتیم. الزام ما این بود که هر کس میخواهد به عضویت ارکستر «آکادمیک تهران» درآید باید مدرک موسیقی داشته باشد. این روال وجود داشت منتهی بعدتر به چالشهایی خوردیم و از این رویکرد فاصله گرفتیم. خواه ناخواه به سالهای نود و دو و نود سه که رسیدیم، ذهنیتمان تغییر کرد. به هرحال روند فعالیتهای من تغییر کرد و آقای شهرکی هم رویه دیگر و گستردهتری را پیش گرفتند. آقای خزاعی هم تغییر رویکرد دادند و قطعات دیگری را خواندند. بنا به همه اینها، طبیعتا ارکستر «آکادمیک تهران» از آن فرمتی که داشت خارج و در نهایت غیر فعال شد.
و در ادامه چه اتفاقی افتاد و چه زمانی ارکستر «نوای آفتاب» را تشکیل دادید؟
من در یک بازه زمانی مشغول درس خواندن و ادامه تحصیل بودم و به این واسطه فاصلهای ایجاد کردم. تحصیلم که به پایان رسید، کرونا شروع شد. در نهایت سال ۱۴۰۲ بود که نسل دوم یا اصطلاحا سطح بعدی ارکستر را مدنظر قرار دادم؛ حالا دیگر بحث ارکستری که توانایی اجرای ژانرهای مختلف را داشته باشد، مطرح بود. یعنی دیگر اینگونه نبود که در قالب موسیقی ملی و ایرانی و صرفا فرمت زهی و سازهای ایرانی گیر کنم.
برای پرداختن به ژانرهای مختلف در قالب ارکستر چه تمهیداتی را به کار گرفتید؟
ما بند پاپ را به ارکستر اضافه کردیم و بعد مقوله الکتریک بیشتر مورد توجه قرار گرفت و پر رنگتر شد.
اینکه ارکستر را از قالب کلاسیکی که مرسوم است خارج کردهاید، در نوع خود ریسک است.
ارکستر کلاسیک جایگاه و حرمت خودش را دارد. اصلا قطعاتی که با ارکستر کلاسیک اجرا میشود تعریف و فرمت متفاوتی دارد. ارکستر ملی ایران هم که آقای رحیمیان فعلا سرپرستی و رهبری آن را به عهده دارند، باز هم ادامه رویکرد آقای فرهاد فخرالدینی با نگاه به قطعات جدیدتر است؛ نه تغییر بنیادین در ارکستر. در واقع میتوان گفت ارکستر ملی ایران ادامه ارکستر گلهاست که در گذشته فعالیت میکرد. نگاه من با توجه به حضور و پتانسیلهایی چون آقای ویسانلو و دیگر همکاران بوده است. هنرمندی چون آقای فیروز ویسانلو صرفا در یک زمینه و یک بستر چون پاپ، تبحر ندارند. در هر ژانر و درباره هر ژانری صحبت میکنم، میبینم در آن زمینه صاحبنظر هستند و کمکم میکنند. لازم میدانم از آقای محمدرضا آقایی هم نام ببرم که در تنظیم تعدادی از قطعات خیلی به ما کمک کرده است.
تولید و تنظیم قطعات ارکستر «نوای آفتاب» بر چه اساس است؟
ما به قطعات هم نگاهی متفاوت داریم. این بار تنظیم قطعات به عهده من و آقایان ویسانلو و آقایی است. تلاش این بوده نگاهی متنوع به قطعات مورد نظرمان داشته باشیم. میخواهیم از آن حالت تکنگاهی و یک پارچگی که در ارکستر «آکادمیک تهران» با تنظیمات من و آقای شهرکی دور شویم. اینطور بگویم که کنسرت ما این بار یک اجرای تیمی خواهد بود و ماحصل خروجی سه نفر است؛ یعنی من با نگاه خودم، آقای فیروز ویسانلو و آقای محمدرضا آقایی هم هرکدام بر اساس نگاه و رویکرد خودشان به تنظیم آثار پرداختهایم.
ارکستر «نوای آفتاب» در خردادماه چه آثاری را اجرا خواهد کرد؟
اجازه بدهید فعلا در اینباره چیزی نگویم تا زمانی که کارها و دریافت مجوزهایی که لازم داریم انجام شود. اما در کل ما از تمام فرهنگهای دنیا قطعه داریم. قطعات ما ایرانی، آمریکایی و اروپایی هستند. نگاه ما کلیت قطعات جهانی است. باید بگویم من اینبار (منظورم از من شخص خودم نیست) پکیجی از اعضای ارکستر، تواناییهای نوازندگان، تواناییهای تنظیمکنندگان هستم. پتانسیلهای خودم هم برای صدا گرفتن از ارکستر نیز یکی دیگر از بخشهای این پکیج است. کلا تلاش کردهام همه موارد مذکور را مقابل مردم بگذارم. میخواهم این بار من قضاوت شوم؛ من شامل ارکستر، نوازندهها، تنظیمکنندهها و مجموعهای که ارکستر را تشکیل میدهد.
رکن مهم ارکسترها، نوازندگان آن هستند. در نحوه انتخاب نوازندههای ارکستر «نوای آفتاب» چگونه عمل کردهاید؟
تعدادی از نوازندههای فعلی ما از سال هشتاد و هشت با من کار میکنند. مثلا مایستر ما آقای حجازی جزو اولین افراد و شاکلههای ارکستر «آکادمیک» تهران بودهاند. ایشان در آن مقطع مایستر آلتو بودند و حالا مایستر ویلون و ارکستر هستند. با تعدادی دیگر از نوازندهها هم از سال هشتاد و نود مشغول همکاری هستم. مثلا شناخت من از خانم لیدا باقری به سال ۱۳۹۰ برمیگردد. یا نوازنده فلوت یک ارکسترمان را از سال نود و دو میشناسم. با آقای فیروز ویسانلو هم از سال ۱۳۸۴ تا به امروز همکاری داشتهام. آقای محمدرضا آقایی را هم از سال ۱۳۹۹ میشناسم. اما انتخاب ما یک شاکله اولیه دارد که طبیعتا دوستان و همکاران قدیمیتر خودم هستند. این دوستان دیگر نوازندگان را به ما معرفی کردهاند. تعدادی از آنها هنرجویان قدیمی آقای حجازی هستند و برخی دیگر دوستان خودم هستند که آنها را دوران دانشگاه میشناسم.
با این حساب تک تک نوازندگان امتحان خودشان را پس دادهاند.
بله همینطور بوده. در واقع اینطور باید گفت که ابتدا من، مایسترهای ارکستر و دیگر مشاورانمان از نوازندگان شناخت پیدا کردیم بعد آنها را در ارکستر «نوای آفتاب» پذیرفتیم. بله نوازندگان ما امتحان خود را طی طول چند سال پس دادهاند.
یعنی مانند دیگر ارکسترها برای جذب نوازندهگانتان فراخوان منتشر نمیکنید؟
خیر من کلا هیچوقت برای جذب اعضا و نوازندگان فراخوان منتشر نمیکنم. به این دلیل که فراخوان دادن هم برای متقاضیان و هم ما، باعث اتلاف وقت میشود.
مطمئنا توان یک نوازنده با تستی چند دقیقهای قابل قضاوت و ارزیابی نیست.
بله موافقم. موضوعی که لازم میدانم آن را بیان کنم تفاوت نوازندهها در نوازندگی و اجراست که باید همواره مدنظر قرار بگیرد. باید بدانیم که نوازنده ارکستر با نوازنده سولو خیلی تفاوت دارد. ممکن است فردی سولیست یا تکنواز خیلی خوبی باشد اما این دلیل نمیشود که نوازنده ارکسترال خیلی خوبی هم باشد. فرمت نوازنده ارکستر با فرمت نوازنده سولیست یا حتی نوازنده گروههای چهار، پنج نفره متفاوت است. نوازنده ارکسترال باید قانونمندتر ساز بزند و انعطاف بسیار داشته باشد. او باید خودش را با اتمسفر ارکستر هماهنگ کند. ارکستر شخصمحور نیست و هیچکس زیر ذرهبین سختی قرار نمیگیرد. ماحصل کار یک ارکستر برای مخاطبان از توانایی گروه و آن مجموعه شکل میگیرد.
موضوع دیگری که وجود دارد و خودتان هم در خبر برگزاری کنسرت خردادماهِ ارکستر «نوای آفتاب» به آن اشاره کردهاید، خواننده محور بودن ارکسترهاست که به نوعی عرف تبدیل شده است. چرا نمیخواهید کنسرت آیندهتان خواننده نداشته باشد؟
نمیتوان بهرهگیری از خواننده را در ارکسترها عرف دانست. حداقل در جامعه داخلی کشور خودمان خواننده در واقع منتقل کننده ماحصل ارکستر و گروه به مخاطب است. دلیل این رویه علاقه مردم ما به شعر و کلام است. اما سه موضوع باعث شد که من و دوستان به این نتیجه برسیم که این بار بدون خواننده کنسرت دهیم.
آن سه موضوع کدامها هستند؟
واقعیت این است که مافیای بسیار عجیبی توسط پنج، شش خواننده در کشور شکل گرفته است. شما اگر مثلا دو هفته دیگر سه تا سایت مطرح بلیت فروشی را باز کنید جز این چند نفر افراد دیگری را نخواهید دید. پس ما الان جامعهای داریم که خوانندهسالار نیست بلکه شش، هفت نفر سالار است! یعنی همین چند نفر هستند که بازار موسیقی را پیش میبرند. این موضوع مهم است چون من با چنین افرادی نمیتوانم کار کنم؛ به این دلیل که آنها خودشان دارای گروه هستند و با شرکتها و تهیهکنندهها قرار داد دارند. این رویه دست مرا برای همکاری با چنین خوانندگانی میبندد. موضوع دیگری که مرا به برگزاری کنسرت بدون خواننده ترغیب کرده دو اجرای پارسالمان با خوانندگی مهیار شادروان و امیر رفعتی بود. این دو عزیز خوانندگانی بسیار توانمند هستند. آنها نسبت به صداهای فعلی جامعه، رنگ صدای خاص خودشان را دارند. از نظر من که با مهیار شادروان و امیر رفعتی سابقه دوستی دههای دارم و همکاریهای متعدد داشتهام، باید بگویم صدای این دو هنرمند هیچ ایرادی ندارد. اتفاقی که افتاده این است که مخاطبان ما به آن پنج، شش خواننده معتاد شدهاند و گوششان به صدای آنها عادت کرده است. به این موضوعات که چقدر صدای آنها با فیلتر تغییر کرده و یا چقدر واقعی است، کاری ندارم و نمیخواهم در اینباره چیزی بگویم چون در جایگاهی نیستم که بتوانم بر آن اساس قضاوت کنم. به هرحال واقعیت این است که مردم ما به صدای آن پنج، شش خواننده عادت کردهاند.
واکنش مخاطبان نسبت به این دو کنسرت چطور بود؟
طی کنسرتهای پارسال دو اتفاق افتاده بود؛ یا مخاطبان ما از آن خوانندههایی که داشتیم خوششان آمده بود و برای صدای آنها به به و چهچه میکردند. یا اینکه آن صداها را دوست نداشتند و احتمالا وابسته به آن چند خواننده بودهاند. خلاصه اینکه شروع کردند ما را از ریشه زدن! هیچکس نگفت ارکستر صدادهی خوبی داشته. یا مثلا کسی نگفت صدای گیتار نایلونی که در اجرا داشتید، چقدر خوب وسط سازهای زهی شنیده شد. هیچکس نگفت از ده ویلونی که در ارکستر دارم، چه حجم صدای خوبی گرفتهام. در اجرایی که با آقای رفعتی داشتیم و بدون ساز کنترباس بود، هیچکس نگفت چه حجم خوبی به سالن دادهام. توانایی ارکستر و نوازندههای من تحت شعاع این اتفاقات قرار گرفت که مخاطب من از صدای آقای رفعتی خوشش میآید یا نمیآید؟ آقای رفعتی در کل اجرا و طی خواندن شانزده قطعه، حتی یک نت فالش نخواند. آقای شادروان در اجرای شهریور پارسال حتی یکی فالشی هم نداشت، اما هیچکس این موارد را ندید.
و بعد تصمیم گرفتید کنسرتی کلاسیک اما بیکلام را روی صحنه ببرید.
بنا به دلایلی که گفتم تصمیم گرفتم برای یک بار هم که شده تواناییهای ارکسترم را عریان پیش روی مخاطبان قرار دهم. میخواهم اگر قضاوتی هم هست در رابطه با جمع ارکستر، نوازندگان و اجرای آنها باشد؛ نه فقط خواننده! میخواهم به مخاطبان بگویم اگر از قطعات من خوشتان آمد؛ حالا تواناییهای ارکستر را ببنید. و میخواهم بگویم حالا که خواننده نداریم، ببینید نوازنده فلوت ما چه میکند و در چه سطح مینوازد.
از زمان اجرای برگزاری اولین کنسرت «نوای آفتاب» در سال جدید که زمان آن سیویکم خردادماه است، رضایت دارید؟
برگزاری کنسرت بیکلام امسال از آبانماه سال قبل ذهن مرا درگیر کرده بود و در اینباره با دوستان هم صحبت شده بود. قرار بود کنسرت ما مهرماه امسال روی صحنه برود، اما بنا به دلایلی به خردادماه موکول شد. سال گذشته قرار بر این بود که ما با خوانندهای نامدار همکاری کنیم که بنا به اتفاقاتی میسر نشد.
نام این خواننده چیست؟
من برای جلوگیری از ایجاد سوءتفاهمهای احتمالی نام ایشان را نمیگویم. اما درباره اتفاق پیش آمده توضیح میدهم. روال این است که ما برای دریافت مجوزها باید قطعات را یک بار تمرین کنیم و بعد خواننده بیاید و بخواند تا در ادامه اثر را به دفتر موسیقی بدهیم و مجوز بگیریم. در ادامه است که به سراغ ادامه تمرینات و تمرین نهایی و جنرال میرویم. این خواننده گرانقدر که قرار بود با ما همکاری کند، ادبیاتی را به کار برد که نمیدانم از سر ندانستن بود یا از نخواستن ایشان برای پذیرفتن، ناشی میشد؟! ایشان نپذیرفتند که تمرین ارکستر برای مجوز، صدرصد توانایی ارکستر نیست. این خواننده انتقاد کردند که نه این چه اوضاعی است و چرا نوازندهها اینگونه هستند! و این منم که اهمیت دارم و مهم هستم! من دلایل را پذیرفتم و خب تا به امروز توانایی ارکسترم را به رخ نکشیده بودم. ایشان نسبت به توانایی ما روی استیج اطلاعاتی نداشتند و من گفتم بسیار خب و نظر شما خواننده عزیز هم محترم است و تا دیدار بعدی خداحافظ! و همکاری صورت نگرفت. به هرحال ارکستر ما تواناییهای بسیار دارد و میتواند بدون خواننده هم اجرایی خوب و قوی داشته باشد. و خب در اجرای خردادماه این توانمندی روی صحنه برای مخاطب قابل مشاهده خواهد بود. تاکید میکنم که این خوانندهسالاری نیست و من نامش را شخصسالاری میگذارم.
در نهایت کنسرتی که قرار بود با خواننده داشته باشید از دایره اجراهایتان حذف کردید؟
ما قرار بود در سی و یکم خردادماه با آن خواننده عزیز اجرا داشته باشیم که بنا به دلیل توضیح داده شده این کنسرت را با اجرای مهرماه جابجا کردیم. البته هنوز هم برای همکاری با این خواننده عزیز و دوست هنرمند در اجرای مهرماه، تصمیمی نگرفتهام. ممکن است تا آن زمان تصمیم بگیرم اجرایی با خواننده داشته باشم. در نهایت اینکه اولین اجرای ما در سال ۱۴۰۳ بدون خواننده خواهد بود که ریسک محسوب میشود. چون ممکن است مورد استقبال عموم مخاطبان قرار نگیرد. این موارد مهم نیست و من میخواهم حرکتی را انجام دهم که گویای توانایی ارکستر «نوای آفتاب» باشد.
با این حساب کلا خواننده را از ارکسترتان حذف کردهاید؟
خیر اینطور نیست و نمیگویم خواننده را کنار گذاشتهام و اصلا چنین چیزی امکانپذیر نیست.
آیا ناگفتهای مانده که لازم به توضیحش باشد؟
من میخواهم این بار برای یک بار توانایی ارکسترم را به جامعه هنری و مخاطبان نشان دهم تا بدانند توانایی ارکستر «نوای آفتاب» در چه حد است. و بگویم ما با احترام به همه ارکسترها، صرفا سنتی، راک، پاپ و متال کار نمیکنیم؛ بلکه میتوانیم تمام قطعات را اجرا کنیم. و اینکه ما برای سال جاری چهار قرارداد برای اجرا با خواننده داریم. دو پروژه غیر موسیقایی هم داریم که نمایش و کنسرتنمایش هستند. من همه این قراردادها را نگه داشتم و ترجیح دادم اجرایمان بدون خواننده باشد، ولو اینکه ضرر مالی را هم متقبل شوم. به نظرم اگر ریسکی را متقبل شویم، بهتر از آن است که یک عمر درگیر اثبات توانمندیهای ارکسترمان باشیم. در پایان ضمن تشکر از شما و رسانهتان، به خوانندههای همکارمان میگویم، آنقدر ارکستر را قضاوت نکنید.