سرویس سیاسی: فعالان سیاسی اصولگرا که عموما در مقابل مذاکرات ایران و غرب طیفی از واکنشها از سکوت تا نقد و حتی حمله به نتایج وکارگزاران مختلف آن را در پیش میگرفتند، در چند هفته اخیر، در موافقت با مذاکرات تیم رئیسی سخن میگفتند و بابت مقاومت دولت و کسب نتیجه و منافع ایران به دولت تبریک میگفتند. گویی که توافق حاصل شده است و مقدمات پذیرش داخلی آن در حال انجام است؛ اقدامی که به نظر دستکم برای پایگاه رای اصولگرایان ضروری به نظرمیرسید. چرا در طول ۸ سال ریاست جمهوری حسن روحانی و پیش بردن مذاکرات، بخشهای مهمی از این جناح سیاسی عموما با صدایی بلند و قاطع در نفی فرآیند و نتایج مذاکرات و حتی مذاکرهکنندگان سخن گفته بودند و اکنون در آستانه احیای همان برجام از پس مذاکرات دولت رئیسی، آماده متقاعد کردن افکار عمومی بر این گزاره که احیای برجام برخلاف برجام منافع کشور و نظام را تامین میکند، هستند. اما از پی نامهنگاریهای غیرمستقیم ایران و آمریکا و بده بستان پاسخها و پیشنهادات طرفین و بروز نشانههای منفی و کمرنگ شدن نشانههای مثبت، ناگاه صدای مخالفان و مخالفت با برجام برخلاف فضای موافق پیشین، در هفته اخیر و جاری بلند شده است.
هیچ کس نباید به توافق دل ببندد
در این چارچوب حبیب الله بوربور، فعال سیاسی اصولگرا که دستی در تجارت و سرمایهگذاری دارد، درباره توانایی دولت سیزدهم در استفاده از فرصتهای اقتصادی پسا احیای برجام میگوید: غربیها براساس نیاز خودشان میخواهند با ایران توافق کنند. در واقع اروپاییها چون نیاز به انرژی برای گرمایش دارند بنابراین دنبال این هستند که این مشکل را پیش از فرارسیدن فصل سرما حل کنند. او ادامه میدهد: آمریکا دنبال کسب رضایت ما در توافق نیست و اکنون اگر صلح و توافقی انجام شود، این توافق تنها برای تأمین نیاز غرب است، نه رفع محدودیت ما بنابراین هیچ کس نباید به این توافق دل ببندد. ما باید براساس امکانات خودمان و بدون وابستگی به نفت، کشور را اداره کنیم. در واقع رویکرد ما باید این باشد که نفت را تبدیل به محصولاتی کنیم که تحریم، روی صادرات این محصولات اثر نگذارد.
رسانههای اصولگرا نیز در همین مسیر گام گذاشتهاند. ابتدا کیهان بود که وارد شد. این روزنامه در شماره ششم شهریور با حمایت از مذاکراهکنندگان و تاکید بر توانمندی آنان در اصلاح مسیر مذاکرات نوشته بود: «در خوشبینانهترین حالت تحریمها به یک بهانه تعلیق و به بهانه دیگر اعمال میشوند، این ایران است که باید در دور باطل «تحریم» و «مذاکره برای لغو تحریم» حوزه مذاکرات را از هستهای به موشکی، منطقهای، حقوقبشر و… افزایش دهد. «لغو تحریم با مذاکره» طعمهای است که مسئولان سیاست خارجی آمریکا روی قلاب گذاشتهاند و دولت سیزدهم با همت بلند و پشتوانه مردمی خود میتواند قید این طعمه را بزند و مثل عملکرد قابل قبول خود در این یک سال، تمام تمرکز و توان خود را صرف خنثیسازی تحریمها کند.»
ضرورت نگاه به شرق
همچنین روزنامه همشهری نیز در شماره روز گذشته خود در گفتگویی مفصل با علاءالدین بروجردی رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم چشماندازهایی را از آینده مذاکرات و بن مایه فکری حاکم بر سیاستهای کلان در مواجهه با غرب را روشن میکند. علاءالدین بروجردی که از قضا رئیس «انجمن دوستی ایران و چین» است به طور کلی اعتماد به غرب و آمریکا را سیاستی آزمون شده شکست خورده میداند که فایدهای برای کشور نیز ندارد. بروجردی با اشاره به گامهای مهم ایران، روسیه و چین در مسیر شکلدهی به یک ائتلاف راهبردی در سطح نظام بینالملل میگوید: ما بیش از ۴۰ سال است که غرب را آزمودهایم؛ آنها ثابت کردند که هیچگاه به دوستی برای ایران تبدیل نخواهند شد. او رابطه ایران و اروپا را اگر نه «خصمانه» که «غیردوستانه» میخواند و از این رهگذر «پیش گرفتن راهبرد نگاه به شرق» را ناگزیرمیداند.
ذیل گفتگو درباره مذاکره با غرب و تبیین گسترش ارتباط با دو کشور روسیه و چین، رئیس انجمن دوستی ایران و چین، میگوید: اگرچه فعلا چین در رده دوم اقتصاد جهان قرار دارد و جایگاه نخست متعلق به آمریکاست، اما شاهدیم که چین توانسته بخش اعظم فناوریهای نوین غرب را بهسوی خود جذب کند. امروز همه اذعان دارند که برندهای برتر دنیا در چین درحال فعالیت هستند.
بروجردی با بیان اینکه در گذشته چندبار حسننیت غربیها را آزمودهایم و دستاورد مثبتی نداشتهایم، یادآوری میکند: در گذشته پساز امضای برجام شاهد بیمهری دولت به شرکتها و سرمایهگذاران چینی بودیم؛ با وجود اینکه چینیها شرایط مناسبی داشتند، اما مقامهای دولتی وقت آنها را بهنوعی کنار گذاشتند و بهسمت همکاری با شرکتهایی مانند «شل» و «توتال» رفتند که البته سرانجامی هم نداشت و نتیجه آن را دیدیم.
محور آمریکاستیزی
رئیس سابق کمیسیون امنیتملی و سیاستخارجی تاکید میکند: «در شرایط کنونی و با توجه به تحولات جاری در عرصه جهانی، چین و روسیه عملا با آمریکا درگیر هستند؛ بنابراین درواقع ائتلاف تهران – پکن- مسکو بیش از هرچیز رنگ و بوی ضدآمریکایی و مقابله با هژمونی این کشور در ساختار جهانی را دارد.»
وی اضافه میکند: با توجه به شرایط پیشگفته، معتقدم باید سیاست «کار با همه» را کنار بگذاریم و بهسمت همکاری با قدرتهای نوظهور جهان مانند چین و روسیه برویم. در پیشگرفتن سیاست متوازن در قبال کشورها نفع چندانی برای ما بههمراه ندارد. روابط ما با جهان که بر مبنای تامین منافع ملی استوار شدهاست، باید تعاملی باشد.
نوسان در موضعگیری
بر اساس آنچه اشاره شد و در تحلیل واکنشهای فعالان سیاسی شاید به نظر میرسد شاهد نوساناتی در اظهار نظرها و موضعگیریهای اصولگرایان در قبال مذاکرات احیای برجام هستیم. گاه کریمی قدوسی که از مخالفان سرسخت برجام بود، بابت مذاکرات احیای برجام به دولت تبریک میگوید و آن را نماد مقاومت دولت و نقطه عطف برای اجماع نخبگان میداند و گاه پس از دورهای از اقبال و موافقت با رسیدن به توافق با ۱+۵، با متوقف شدن مذاکرات، دوباره شاهد بلند شدن صدای مخالفان علیه مذاکرات و موافقان و کارگزاران آن درگذشته هستیم. در واقع به نظر میرسد آنچه به طور ثابت میتوان مشاهده کرد این است که اصولگرایان مخالف یا حتی موافق حصول توافق با غرب، هوای دولت ابراهیم رئیسی را دارند و قصد ندارند پیکان مواضع آنان پیشروی یا توقف در مذاکرات در دولت رئیسی را نشانه برود. با این حال درباره توان هستهای ایران و مذاکره با غرب، وجه دیگری از تحلیل نیز وجود دارد که محمدجواد حق شناس، فعال سیاسی اصلاحطلب روز گذشته در گفتگو با ایلنا به آن اشاره کرده است: « نکتهای که وجود دارد این است که فارغ از دولتهای آقایان خاتمی، احمدینژاد، روحانی و حالا آقای رئیسی، سیاستهای کلان نظام است که این موضوع را به عنوان دست برتر تحت تاثیر قرار میدهد و این موضوع در دست ریاست جمهوری و حتی مجلس نبوده و در دستان سیاستهای تعیینکننده نظام است که بعضی اوقات پرونده هستهای به دست رئیس شورای عالی امنیت ملی و گاهی به وزارت امور خارجه سپرده میشود.» او در نهایت تاکید میکند: « بنابراین کوچکترین خطای راهبردی و بیتوجهی به ابعاد پیچیده این موضوع، زیانهایی خواهد داشت که تصمیمگیران را در مقابل تاریخ و آینده ایران پاسخگو میکند.»